loading...
یامهدى ادرکنى
... بازدید : 3 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

م»

نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رمز مكتوم مبين عالم امكان و مظهر عظيم معناي اسم اعظم است. نام جميلش ماية اميد منتظران منجي است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتداي مظلومان است؛ فرزند علوم كامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل كننده آن‌هاست. جمعه‌ها به ميمنت امام زمانعجل الله تعالي فرجه الشريف است كه مقامي مضاعف در ميان ايّام مي‌يابد. مهدي فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسيح، محي است. او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملك و ملكوت، مدهوش و مجنون اين محبوبِ محجوب از مردمك‌ها مي‌باشند. موعودي كه در موعد ميعاد به امر منّان مسجود ملائكه بود و معيار مراتب مردم در ميقات ميثاق، مسابقه در معرفت محمد صلي الله عليه و آله و آل وي بود چرا كه آنان مركب و ميزانند. ملاك معروف و منكر، امر و نهي آنان است و حل مسايل و مشكلات مسير قرب با تأسي به مسلك و مرام آنان ميسر است. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف منجي مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منير مهرباني، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آية تطهير. مولايي كه مشتاقان ملاقاتش به اميد مژدة مقدم آن منصور مكي و مدني با مرارت و ملال دنيا مبارزه مي‌كنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندي درگاهش را در ميان مخلوقات به گردن مي‌آويزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مباركش، براي مسلمانان معصيت كار مفتاح باب مغفرت مالك الملك است و امان از آتش و مجوز ورود به مينو. منتظران، ماهي اميدشان را با ماء جاري از مژگان زنده نگاه مي‌دارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت مي‌نمايند. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف مجدِّد احكام معطّل الهي، تمناي مستجاب تمام مستضعفان. پيام‌آور مسرّت براي امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متكبران، مرآت معاني و متصل كنندة عالم ماده به عالم معناست. با موج ايمان، مرداب مرگبار ماديات را متحرّك مي‌سازد و شميم معطر معنويت و معصوميت را در مجاري زمين مي‌پراكند.

«ه »

الهي! سايه هلاكت و  همدم گناه و هراس هولناك هوي و هوس، اهالي جهان را احاطه كرده. هلهلة جهل و همهمة اندوه و آهنگ بي هدفي از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سياه شهر، تنها هالة نور هلال تهليل، پناه نگاه‌هاي اهل هُدي است. فقيه شهر، هادي راهيان نور به سوي هدف آن سهي سرو است تا راه نهضت مهر و تطهير، هموار شود. بارالها! آيا هنوز هنگام آن نيست كه هاتف لاهوتي، آمدن گوهر و هستة مركزي هستي را نويد دهد تا گل هميشه بهار هاشمي و نوبهار حُسن اهل بيت عليهم السلام، تا بهشت بي انتهاي مهرباني راهنمايمان باشد؟ الهي! با آن مهاجر مهجور، عهد مي‌بنديم كه در راه هدايت، هماره همت را همراه خود سازيم و هرگز هيبت ظاهربينان ما را هراسان نكند. خدايا! همتي همراهمان ساز كه بهترين بهره را از زهد بگيريم و هيمه‌هاي جهنمي را به پاي هيمنة يهود صهيون بريزيم تا هنگامة ظهور مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف. از هفت سوي اطراف و درون، آن‌ها را بسوزانيم كه هيچ گاه هيكل سليمان را بهانة هتك حرمت مكان‌هاي مطهر و اهانت و توهين به مفاهيم الهي قرار ندهند. شاهدان، مدهوش مهوش زهرايي و در سوز هجران رهبر پنهان از ديده‌هايند و مي‌دانند هزينه و بهاي ديدار، نوشيدن شهد شهادت و شهود است. هان اي اهالي كوچه‌هاي غفلت! به هوش باشيد، قهرماني كه در همسايگي ماست يك كهكشان رهايي را برايمان هديه مي‌آورد.

آن هنگام چهره هويت حقيقي انسان، هويدا شده و ذهن‌ها مهد فرهنگ مي‌شود و همه با هم هماهنگ و همسو، همسفر عشق خواهند شد.

«د»

اي دوازدهمين اجابت دعاي احمد صلي الله عليه و آله ما را در دوام مودّت خود مدد رسان. اي مجدّد دين محمد صلي الله عليه و آله! روا مدار دشنة دشنام دشمنان ديوانه، پردة دينداري را بدرد و داس داعيه‌داران دروغين و دجّال پيشه، بوستان داعيان دين را بدرَود. ديدگانمان را به دانايي روشن كن تا دنياداران ديو صفت با دراهم معدوده ما را به دنائت نكشانند چرا كه دارايي درويشان ديار دلدار، دولت دنيا و دين است. كودكانمان دبستان دوستي را در دامان خود قرارده تا دعوت داعيان دغل دوست دل‌هاي دردمندشان را در وادي درماندگي نَبوَد. اي دليل دل‌هاي متحير در شب ديجور! آيا دوران دادرسي نرسيده تا به دستور تو، داد دَردمندان را از ددمنشان بستانند؟ به وسعت دلتنگي دوستانت سوگند كه دست ما را از دامان دريايي خود جدا مكن. وقتي از دريچه دهر به دفتر هستي مي‌نگرم اين فرياد ديرين دادخواهي است كه در دالان‌هاي زندان دنيايي دنّي، شنيده مي شود. كوردلان آمدنت را دور مي‌دانند اما براي بيدار دلان لحظه ديدار دير شده و در انتظارند تا هر چه زودتر دُردانة زهرا عليها السلام از دوردست‌ها بيايد و دمادم از درياي ديدگانشان دانه‌هاي دُرّ و مرواريدي اشك را به پاي قدم‌هايش بريزيند و دست افشان خود را در ركابش فداكنند. دعاي عهد، وعده داد آمدنت زود است؛ اي قائد وديعه نهاده شده! چقدر دير، زود مي‌شود!

«ي»

اي يادگار آية يازدهم! اي مجلس آراي ميكدة انبياء! نداي «أين» تا كي؟ اي يكه سوار يوم فتح، يكدم به ياري يغمازدگان پناهنده كويت بيا و محروميتشان را با فيضان فيضي از يم فضايل خويش بزداي. مشتريان يوسف، سيل سرمايه گريه را براي نيل به خيمه‌گاه يار مه روي آورده‌اند. اي يوسف حسين عليه السلام! ياوران يگانة تو آينه پيمان و بيعت ولايتت را نشكستند. يا ابن ياسين! بوي دلجوي ياسهاي نينوايي در فضاي ميخانة دنيا، جان را به ياد جانان مي‌اندازد. اي غايب از نظرها! غيبت تو را تنها مؤمنان به حقايق غيب تأييد مي‌كنند. زيارت ناحيه تو، در ميان ادعيه، احياگر غيرت شيعه حسين عليه السلام است. اي آرزوي تحقق يافته اوليا و اوصيا! اي مبين ماهيت شرايع پيامبران! آيين رياكارانه و سياست‌هاي طايفه يهود صهيونيست، امنيت بشريت را به خطر انداخته است. يقين دارم كه ايام تنهايي به سر مي‌آيد و پيك وحي، بين زمين و آسمان، آمدنت را فرياد مي‌زند تا ياران و لشگريان بسيار از هر سوي يكپارچه به مهدي فاطمه  عليه السلام بپيوندند. عيسي بن مريم عليه السلام ـ مؤيد مهدويت ـ يعقوب وار به انتظار ياري يكه تاز ميدان ديانت و ديان دين است تا شايد با بيان آيات و بينات، مسيحيت راستين را به ياري قيام وي فرا خواند. خضر عليه السلام از مي «عين الحياة» ولي عصر عليه السلام نوشيده كه اعصار را طي كرده است تا همراهش به احياي حيات واقعي انسانيت بپردازد يا بقية الله! رايت هدايت را با يد بيضايت برافراز و بيت پاياني شعر اهل بيت عليهم السلام را بِسُراي.

زهرا صفاري زاده

... بازدید : 5 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

ام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رمز مكتوم مبين عالم امكان و مظهر عظيم معناي اسم اعظم است. نام جميلش ماية اميد منتظران منجي است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتداي مظلومان است؛ فرزند علوم كامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل كننده آن‌هاست. جمعه‌ها به ميمنت امام زمانعجل الله تعالي فرجه الشريف است كه مقامي مضاعف در ميان ايّام مي‌يابد. مهدي فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسيح، محي است. او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملك و ملكوت، مدهوش و مجنون اين محبوبِ محجوب از مردمك‌ها مي‌باشند. موعودي كه در موعد ميعاد به امر منّان مسجود ملائكه بود و معيار مراتب مردم در ميقات ميثاق، مسابقه در معرفت محمد صلي الله عليه و آله و آل وي بود چرا كه آنان مركب و ميزانند. ملاك معروف و منكر، امر و نهي آنان است و حل مسايل و مشكلات مسير قرب با تأسي به مسلك و مرام آنان ميسر است. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف منجي مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منير مهرباني، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آية تطهير. مولايي كه مشتاقان ملاقاتش به اميد مژدة مقدم آن منصور مكي و مدني با مرارت و ملال دنيا مبارزه مي‌كنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندي درگاهش را در ميان مخلوقات به گردن مي‌آويزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مباركش، براي مسلمانان معصيت كار مفتاح باب مغفرت مالك الملك است و امان از آتش و مجوز ورود به مينو. منتظران، ماهي اميدشان را با ماء جاري از مژگان زنده نگاه مي‌دارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت مي‌نمايند. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف مجدِّد احكام معطّل الهي، تمناي مستجاب تمام مستضعفان. پيام‌آور مسرّت براي امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متكبران، مرآت معاني و متصل كنندة عالم ماده به عالم معناست. با موج ايمان، مرداب مرگبار ماديات را متحرّك مي‌سازد و شميم معطر معنويت و معصوميت را در مجاري زمين مي‌پراكند.

«ه »

الهي! سايه هلاكت و  همدم گناه و هراس هولناك هوي و هوس، اهالي جهان را احاطه كرده. هلهلة جهل و همهمة اندوه و آهنگ بي هدفي از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سياه شهر، تنها هالة نور هلال تهليل، پناه نگاه‌هاي اهل هُدي است. فقيه شهر، هادي راهيان نور به سوي هدف آن سهي سرو است تا راه نهضت مهر و تطهير، هموار شود. بارالها! آيا هنوز هنگام آن نيست كه هاتف لاهوتي، آمدن گوهر و هستة مركزي هستي را نويد دهد تا گل هميشه بهار هاشمي و نوبهار حُسن اهل بيت عليهم السلام، تا بهشت بي انتهاي مهرباني راهنمايمان باشد؟ الهي! با آن مهاجر مهجور، عهد مي‌بنديم كه در راه هدايت، هماره همت را همراه خود سازيم و هرگز هيبت ظاهربينان ما را هراسان نكند. خدايا! همتي همراهمان ساز كه بهترين بهره را از زهد بگيريم و هيمه‌هاي جهنمي را به پاي هيمنة يهود صهيون بريزيم تا هنگامة ظهور مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف. از هفت سوي اطراف و درون، آن‌ها را بسوزانيم كه هيچ گاه هيكل سليمان را بهانة هتك حرمت مكان‌هاي مطهر و اهانت و توهين به مفاهيم الهي قرار ندهند. شاهدان، مدهوش مهوش زهرايي و در سوز هجران رهبر پنهان از ديده‌هايند و مي‌دانند هزينه و بهاي ديدار، نوشيدن شهد شهادت و شهود است. هان اي اهالي كوچه‌هاي غفلت! به هوش باشيد، قهرماني كه در همسايگي ماست يك كهكشان رهايي را برايمان هديه مي‌آورد.

آن هنگام چهره هويت حقيقي انسان، هويدا شده و ذهن‌ها مهد فرهنگ مي‌شود و همه با هم هماهنگ و همسو، همسفر عشق خواهند شد.

«د»

اي دوازدهمين اجابت دعاي احمد صلي الله عليه و آله ما را در دوام مودّت خود مدد رسان. اي مجدّد دين محمد صلي الله عليه و آله! روا مدار دشنة دشنام دشمنان ديوانه، پردة دينداري را بدرد و داس داعيه‌داران دروغين و دجّال پيشه، بوستان داعيان دين را بدرَود. ديدگانمان را به دانايي روشن كن تا دنياداران ديو صفت با دراهم معدوده ما را به دنائت نكشانند چرا كه دارايي درويشان ديار دلدار، دولت دنيا و دين است. كودكانمان دبستان دوستي را در دامان خود قرارده تا دعوت داعيان دغل دوست دل‌هاي دردمندشان را در وادي درماندگي نَبوَد. اي دليل دل‌هاي متحير در شب ديجور! آيا دوران دادرسي نرسيده تا به دستور تو، داد دَردمندان را از ددمنشان بستانند؟ به وسعت دلتنگي دوستانت سوگند كه دست ما را از دامان دريايي خود جدا مكن. وقتي از دريچه دهر به دفتر هستي مي‌نگرم اين فرياد ديرين دادخواهي است كه در دالان‌هاي زندان دنيايي دنّي، شنيده مي شود. كوردلان آمدنت را دور مي‌دانند اما براي بيدار دلان لحظه ديدار دير شده و در انتظارند تا هر چه زودتر دُردانة زهرا عليها السلام از دوردست‌ها بيايد و دمادم از درياي ديدگانشان دانه‌هاي دُرّ و مرواريدي اشك را به پاي قدم‌هايش بريزيند و دست افشان خود را در ركابش فداكنند. دعاي عهد، وعده داد آمدنت زود است؛ اي قائد وديعه نهاده شده! چقدر دير، زود مي‌شود!

«ي»

اي يادگار آية يازدهم! اي مجلس آراي ميكدة انبياء! نداي «أين» تا كي؟ اي يكه سوار يوم فتح، يكدم به ياري يغمازدگان پناهنده كويت بيا و محروميتشان را با فيضان فيضي از يم فضايل خويش بزداي. مشتريان يوسف، سيل سرمايه گريه را براي نيل به خيمه‌گاه يار مه روي آورده‌اند. اي يوسف حسين عليه السلام! ياوران يگانة تو آينه پيمان و بيعت ولايتت را نشكستند. يا ابن ياسين! بوي دلجوي ياسهاي نينوايي در فضاي ميخانة دنيا، جان را به ياد جانان مي‌اندازد. اي غايب از نظرها! غيبت تو را تنها مؤمنان به حقايق غيب تأييد مي‌كنند. زيارت ناحيه تو، در ميان ادعيه، احياگر غيرت شيعه حسين عليه السلام است. اي آرزوي تحقق يافته اوليا و اوصيا! اي مبين ماهيت شرايع پيامبران! آيين رياكارانه و سياست‌هاي طايفه يهود صهيونيست، امنيت بشريت را به خطر انداخته است. يقين دارم كه ايام تنهايي به سر مي‌آيد و پيك وحي، بين زمين و آسمان، آمدنت را فرياد مي‌زند تا ياران و لشگريان بسيار از هر سوي يكپارچه به مهدي فاطمه  عليه السلام بپيوندند. عيسي بن مريم عليه السلام ـ مؤيد مهدويت ـ يعقوب وار به انتظار ياري يكه تاز ميدان ديانت و ديان دين است تا شايد با بيان آيات و بينات، مسيحيت راستين را به ياري قيام وي فرا خواند. خضر عليه السلام از مي «عين الحياة» ولي عصر عليه السلام نوشيده كه اعصار را طي كرده است تا همراهش به احياي حيات واقعي انسانيت بپردازد يا بقية الله! رايت هدايت را با يد بيضايت برافراز و بيت پاياني شعر اهل بيت عليهم السلام را بِسُراي.

زهرا صفاري زاده

... بازدید : 7 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

 

 

بقيّة اللّه: باقيمانده خدا در زمين.

 

خليفة اللّه: جانشين خدا در ميان خلايق.

 

وجه اللّه: مظهر جمال وجلال خدا، سمت و سوى الهى که اولياى حق رو به او دارند.

 

باب اللّه: دروازه همه معارف الهى، درى که خدا جويان براى ورود به ساحت قدس الهى، قصدش مى کنند.

 

داعى اللّه: دعوت کننده الهى، فرا خواننده مردم به سوى خدا، منادى راستين هدايت الى اللّه.

 

سبيل اللّه: راه خدا، که هرکس سلوکش را جز در راستاى آن قرار دهد سر انجامى جز هلاکت نخواهد داشت.

 

ولى اللّه: سر سپرده به ولايت خدا و حامل ولايت الهى، دوست خدا.

 

حجة اللّه: حجّت خدا، برهان پروردگار، آن کس که براى هدايتِ در دنيا، و حسابِ در آخرت به او احتجاج مى کنند.

 

نور اللّه: نور خاموشى ناپذير خدا، ظاهر کننده همه معارف و حقايق توحيدى، مايه هدايت رهجويان.

 

عين اللّه: ديده بيدار خدا در ميان خلق، ديدبان هستى، چشم خدا در مراقبت کردار بندگان.

 

سلالة النّبوّة: فرزند نبوّت، باقيمانده نسل پيامبران.

 

خاتم الاوصياء: پايان بخش سلسله امامت، آخرين جانشين پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم).

 

علم الهدى: پرچم هدايت، رايت هميشه افراشته در راه اللّه، نشان مسير حقيقت.

 

سفينة النّجاة: کشتى نجات، وسيله رهايى از غرقاب ضلالت، سفينه رستگارى.

 

عين الحيوة: چشمه زندگى، منبع حيات حقيقى.

 

القائم المنتظر: قيام کننده مورد انتظار، انقلابى بى نظيرى که همه صالحان چشم انتظار قيام جهانى اويند.

 

العدل المشتهر: عدالت مشهور، تحقق بخش عدالت موعود.

 

السيف الشاهر: شمشير کشيده حق، شمشير از نيام بر آمده در اقامه عدل و داد.

 

القمر الزّاهر: ماه درخشان، ماهتاب دلفروز شبهاى سياه فتنه و جور.

 

شمس الظلاّم: خورشيد آسمان هستى ظلمت گرفتگان، مهر تابنده در ظلمات زمين.

 

ربيع الأنام: بهار مردمان، سر فصل شکوفايى انسان، فصل اعتدال خلايق.

 

نضرة الأيّام: طراوت روزگار، شادابى زمان، سرّ سرسبزى دوباره تاريخ.

 

الدين المأثور: تجسّم دين، تجسيد آيين بر جاى مانده از آثار پيامبران، خودِ دين، کيان آيين، روح مذهب.

 

الکتاب المسطور: قرآن مجسّم، کتاب نوشته شده با قلم تکوين، معجزه پيامبر در هيئت بشرى.

 

صاحب الأمر: دارنده ولايت امر الهى، صاحب فرمان و اختياردار شريعت.

 

صاحب الزمان: اختيار دارِ زمانه، فرمانده کل هستى به اذن حق.

 

مطهّر الأرض: تطهير کننده زمين که مسجد خداست، از بين برنده پليدى و ناپاکى از بسيط خاک.

 

 ناشر العدل: برپا دارنده عدالت، بر افرازنده پرچم عدل و داد در سراسر گيتى.

 

مهدى الامم: هدايتگر همه امّت ها، راه يافته راهنماى همه طوايف بشريت.

 

جامع الکَلِم: گردآورنده همه کلمه ها بر اساس کلمه توحيد، وحدت بخش همه صفها.

 

ناصر حق اللّه: ياريگر حقِ خدا، ياورِ حقيقت.

 

دليل ارادة اللّه: راهنماى مردم به سوى مقاصد الهى، راه بلد و راهبر انسانها در راستاى اراده خداوند.

 

الثائر بأمر اللّه: قيام کننده به دستور الهى، بر انگيخته به فرمان پروردگار، شورنده بر غير خدا به امر خدا.

 

محيى المؤمنين: احياگر مؤمنان، حياتبخش دلهاى اهل ايمان.

 

مبير الکافرين: نابود کننده کافران، درهم شکننده کاخ کفر، هلاک کننده کفار.

 

معزّ المؤمنين: عزّت بخش مؤمنان، ارزش دهنده اهل ايمان.

 

مذلّ الکافرين: خوار کننده کافران، درهم شکننده جبروتِ کفر پيشگان.

 

منجى المستضعفين: نجات دهنده مستضعفان، رهايى بخش استضعاف کشيدگان.

 

سيف اللّه الّذى لاينبو: شمشير قهر خدا که کندى نپذيرد.

 

ميثاق اللّه الّذى أخذه: پيمان بندگى خدا که از بندگان گرفته شده.

 

مدار الدهر: مدار روزگار، محور گردونه وجود، مرکز پيدايش زمان.

 

ناموس العصر: نگهدارنده زمان، کيان هستى دوران.

 

کلمة اللّه التامه: کلمه تامّه خداوند، حجّت بالغه الهى

 

تالى کتاب اللّه: تلاوت کننده کتاب خدا، قارى آيات کريمه قرآن.

 

وعداللّه الّذى ضمنه: وعده ضمانت شده خدا، پيمان تخلّف ناپذير الهى.

 

رحمة اللّه الواسعة: رحمت بى پايان خدا، لطف و رحمت بى کرانه پروردگار رحمت گسترده حق.

 

 حافظ اسرار رب العالمين: نگهبان اسرار پروردگار، حافظ رازهاى ربوبى.

 

معدن العلوم النبويّه: گنجينه دانش هاى پيامبرى ـ خزانه معارف نبوى.

 

نظام الدين: نظام بخش دين.

 

يعسوب المتقين: پيشواى متقين.

 

معزّ الاولياء: عزت بخش ياران.  

 

مذلّ الأعداء: خوار کننده دشمنان.

 

وارث الانبياء: ميراث بر پيامبران.

 

نور ابصار الورى: نور ديدگان خلايق.

 

الوتر الموتور: خونخواه شهيدان.

 

کاشف البلوى: بر طرف کننده بلاها.

... بازدید : 2 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (1)

نویسنده کتاب، گریس هال سل، در کودکى در ناحیه‏اى در تگزاس آمریکا با افکار بنیادگرایانه مسیحى پرورش یافته است. «بنیادگرایى مسیحى» در گذشته بر سلوک اخلاقى صحیح تکیه داشت، ولى در دهه‏هاى گذشته صرفاً سیاسى شده است. به «بنیادگرایان»، لقب «تجدیدِحیات‏یافته» نیز داده مى‏شود. این مسئله شامل یک نوع تجربه بیدارى معنوى و یا صرفاً گرایش به افکار سیاسى خاص مى‏باشد. آنها معتقدند تاریخ بشر در طى نبردى در آخرالزمان به نام «آرماگدون» به پایان مى‏رسد و نقطه اوج آن ظهور دوباره مسیح است؛ پس از آن داورى نهایى براى همه مردگان و زندگان انجام مى‏شود.
نویسنده براى تحقیق در زمینه بینش آخرالزمانى در مسیحیت، کتاب «زمین، سیاره بزرگِ مرحوم» از «هال لیندسى» را که در سراسر دهه ۷۰ میلادى، پرفروش‏ترین کتاب بوده است مطالعه مى‏کند.
این مکتب مى‏گوید خداوند مقرر کرده است که بشر هفت مرحله یا هفت مشیت الهى را از سر بگذراند که یکى از آنها «نبرد هسته‏اى آرماگدون» است. این نظام «مشیتِ الهى‏گرایى» نامیده مى‏شود. با آغاز این جنگ وحشتناک، رستگارشدگان به آسمان‏ها عروج خواهند کرد و از مصیبت جنگ در امان خواهند بود.
برنامه‏هاى عامه‏پسند تلویزیونى کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود ۶۰ میلیون بیننده دارند، پیوسته مى‏کوشند مردم را متقاعد سازند که به‏جاى «صلح» باید در پىِ «جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعى مى‏کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم. اینان چون اعتقاد دارند اسراییل باید «مقر فرود آمدن» دومین ظهور مسیح باشد، سعى دارند پرستش سرزمین اسراییل را به یک آیین مذهبى بدل سازند. آثار سیاسىِ قرار گرفتن معتقدین به «مشیت الهى‏گرایى» در سِمَت‏هاى حساس ایالات متحده مى‏تواند بسیار نگران‏کننده باشد. به‏عنوان مثال، «جیمس وات» به‏عنوان وزیر کشور اسبق ایالات متحده، در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت: «به علت ظهور دوباره و قریب‏الوقوع مسیح، نمى‏توانم خیلى در بندِ نابودى منابع طبیعىِ خودمان باشم».
پیام مشیت الهى‏گرایان، منحصر به مرزهاى ایالات متحد نیست. این گروه در اوت ۱۹۸۵ نمایشى را به صحنه آوردند که نخستین کنگره «مسیحیان صهیونیست» نام گرفت.
در اوایل دهه ۹۰، آمریکائیان به بیش از ۱۴۰۰ رادیوى مذهبى گوش مى‏دادند. اکثریت هنگفتى از ۸۰۰۰۰ کشیش بنیادگراى پروتستان که روزانه از ۴۰۰ ایستگاه رادیویى سخن‏پراکنى مى‏کنند، هواخواهان مشیت الهى‏گرایى هستند. برخى از مشهورترین این افراد عبارتند از: پت رابرتسون، جیمى سواگارت، جیم باکر و جرى فال ول.
مدرسه‏هاى انجیلى بسیارى، چه فرقه‏اى چه فرافرقه‏اى در سراسر آمریکا اصول خداشناسى آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم مى‏دهند. تعداد این مدارس در حدود ۲۰۰ موسسه و داراى حدود ۱۰۰۰۰۰ دانشجو مى‏باشند. این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل، کشیش پروتستان مى‏شوند، به میان مردم مى‏روند و این دیدگاه را تبلیغ مى‏کنند.

اما «آرماگدون»؛ که در اصل «هار مجدو» مى‏باشد، به معنى «کوه مجدو» است. «مجدو» در شمال فلسطین اشغالى در کرانه غربى رود اردن واقع شده و در طول تاریخ، شهرى استراتژیک بوده است. این شهر بر سر راه شرق و غرب و شمال و جنوب قرار داشته است و تبعاً جنگ‏هاى بسیارى در آن رخ داده است. در صحیفه «حزقیال نبى»، درباره این جنگ آمده است: «باران‏هاى سیل‏آسا و تگرگ سخت آتش و گوگرد، تکان‏هاى سختى در زمین پدید خواهند آورد؛ کوه‏ها سرنگون خواهند شد، صخره‏ها خواهند افتاد و جمیع حصارهاى زمین منهدم خواهد گردید».
کشیشان بنیادگرا این توصیفات را نشانه مبادله سلاح‏هاى تاکتیکى هسته‏اى مى‏دانند. آن‏ها معتقدند مسیح ضربه نخست را وارد خواهد کرد. او سلاح نوینى را به کار خواهد برد که اثرى شبیه بمب نوترونى دارد: در کتاب «زکریاى نبى» آمده است: «گوشت ایشان در حالتى که بر پاى‏هاى خود ایستاده‏اند کاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان کاهیده خواهد شد.»
برخى معجزات در طى این نبرد روى خواهد داد: از جمله نهر فرات خشک خواهد شد. در این تهاجم همه اعراب به اضافه کنفدراسیون روسیه و ایران به اسراییل هجوم خواهند برد. دجّال وارد خاورمیانه مى‏شود و تندیس خود را در معبد یهودى نصب مى‏کند و تقاضا مى‏کند که همه جهان آن را به جاى خداوند بپرستند.
کشیشان بنیادگرا زمانى کمونیست شدن روسیه را نشانه آخرالزمان دانستند. به تبع این نگرش، آنها اعتقاد قلبى به قراردادهاى صلح خاورمیانه ندارند و آنها را پایدار نمى‏دانند.
لانگ، مدیر تحقیقات انستیتو کریستیک در ۱۹۸۵ افشا کرد که «رونالد ریگان»، رئیس جمهور آمریکا، معتقد به ایدئولوژى آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طى همه سال‏هاى زندگى خود تحت تاثیر آموزش مادرش «نل ریگان» بود که گفته مى‏شود زنى بسیار معتقد به کتاب مقدس بوده است. خود وى گفته است که ایمانش را مدیون مادرش است. «الینگ وود» که خود یکى از معتقدان پر و پا قرص پرستش اسراییل و از جمله نبرد آخر الزمان است، گفته است که او و فرماندار ریگان اغلب با هم مى‏نشینند و درباره پیشگویى‏هاى کتاب مقدس به بحث و گفت‏وگو مى‏پردازند. ریگان در یک مجلس شام مى‏گوید:
«این نبىِ خشمگین عهد قدیم، حزقیال است که بهتر از هر کسى، قتل عامى که عصر ما را به ویرانى خواهد کشید را پیشگویى کرده است» و سپس با خشم تندى درباره کمونیست شدن لیبى سخن مى‏گوید و اظهار عقیده میکند که «این علامت آن است که فرا رسیدن آرماگدون، دور نیست». ریگان همچنین در یک مصاحبه گفته است اعتقاد دارد که تجدید حیات پیدا کرده است. دادن لقب «امپراتورى شیطانى» به روسیه توسط وى که بعدها در زبان سیاستمدارن آمریکایى مصطلح شد، از همین بینش سرچشمه مى‏گیرد.
اصول آموزش هواخواهان «مشیت الهى» این است که قبل از استقرار پادشاهى جهانى مسیح مطابق پیشگویى‏هاى کتاب مقدس، ابتدا مى‏بایست یهودیان به اسراییل بازگردند، سپس دولت یهود تاسیس شود و کلام خدا براى همه امت‏ها تبلیغ شود. آنها معتقدند یک روز یک یهودى افراطى، قدس را منفجر خواهد کرد تا در جاى آن معبد سلیمان بازسازى شود، مراسم قربانى یهود از نو آغاز شود و سپس نوبت به آرماگدون خواهد رسید. حفارى‏هایى که در زیر قدس انجام مى‏شود به منظور کشف آثار معبد سلیمان است تا ثابت شود معبد سلیمان در همین مکان فعلى قدس بوده است. در نتیجه با این توجیه به خراب کردن قدس و تاسیس معبد سلیمان در جاى آن بپردازند. در حالى که مسلمانان بیم دارند هدف از این حفارى‏ها فرو ریختن خودبه‏خودى مسجدالاقصى باشد.

 http://www.asr-entezar.ir/archives/1523#more-1523

... بازدید : 0 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)
يكى از اصحاب امام حسن عسكرى عليه السلام به نام يعقوب بن منقوش ‍ حكايت كند:
روزى به منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شدم ، حضرت داخل ايوان جلوى يكى از اتاق ها نشسته بود و سمت راست امام عليه السلام پرده اى جلوى درب اتاق آويزان بود، خدمت حضرت عرض كردم : ياابن رسول اللّه ! امام و صاحب ولايت بعد از شما كيست ؟
فرمود: پرده را بالا بزن ، تا متوجّه شوى !
همين كه پرده را بالا زدم ، كودكى پنج ساله را در قيافه نوجوانى ده ساله با اين خصوصيات نمايان شد:
چهره سفيد و نورانى ، ابروانى كشيده و با فاصله ، كفان دست درشت و غليظ، شانه هاى بزرگ و بافاصله و در سمت راست گونه اش خالى سياه وجود داشت .
سپس آن كودك ، با وقار و هيبتى مخصوص به طرف پدر بزرگوارش امام حسن عسكرى عليه السلام جلو آمد؛ و در بغل پدر، روى زانويش ‍ نشست .
بعد از آن امام عسكرى عليه السلام به من فرمود: اى يعقوب ! اين كودك بعد از من امام و صاحب شماها خواهد بود.
همين كه سخن پدر تمام شد و او را معرّفى نمود، از روى زانوى پدر برخاست و پدرش اظهار نمود: اى عزيزم ! اى پسرم ! در حال حاضر داخل برو و مخفى باش تا آن هنگامى كه خداوند متعال اراده كند.
و چون آن حجّت خدا وارد اندرون منزل شد، امام حسن عسكرى عليه السلام مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اى يعقوب ! اكنون بلند شو و داخل اتاق را خوب نظر كن كه چه مى بينى ؟
پس طبق فرمان امام عليه السلام بلند شدم و هر چه به اطراف نگاه كردم كسى را نيافتم ؛ و متوجّه شدم كه حجّت خدا از چشم ها ناپديد و غايب شده است

تعداد صفحات : 15

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 72
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 59
  • بازدید کلی : 1,678