پس ما باطنمون خورده شیشه داره چون روزی نیست که گناه نکنیم روزی نیست دروغ نگیم
روزی نیست کلک به برادر مسلمون خود نزنیم روزی نیست به نامحرم نگاه نکنیم روزی
نیست خودمون رو نو نوار نکنیم و برای جلب توجه یک پسر ادا اطوار نیایم غیره وغیره ...!
همین ماها هستیم که میخوایم امام زمان ظهور کنه؟ همین هایی که در کل روز
انواع گناه انجام می دهیم!!!
با چه روی میخوایم یار امام زمان باشی، با گناهانمون یار امام باشیم از کجا معلوم به خاطر
این گناه هایی که انجام میدیم فردا در برابر امام زمان سینه سپر نکنیم بشیم دشمنش؟
منتظر امام زمان بودن زبونی که نمیشه از این ور دعای فرج بخونیم از اون ور
انواع گناه انجام بدیم،اصلا اینکار با عقل جور در میاد؟
مثل اینه :سر سفره خدا باشی ولی طرفداری از شیطان بکنی با عقل جور میاد؟؟؟
ما انگار با ائمّه قرارداد بستیم که وقتی دچار مشکل شدیم به کمک مون بیان و زمانی که شاد هستیم
نیازی به اونها نداریم
موقع عروسی تمام اقوام رودعوت می کنیم تمامشون رو ولی اسمی از ائمّه در کارت دعوت
موجود نیست چرا؟ خب مشخصه اگه بخوایم تو عروسی از ائمّه دعوت کنیم دیگه نمی توانیم
(نگاه به نامحرم کنیم،مشروب بخوریم،آهنگ شاد ومستهجن گوش کنیم...!!!)
حاضریم به خاطر اینکه راحت تر گناه کنیم همه رودعوت کنیم الا ائمّه رو.
ولی اگه تو اون عروسی کسی زمین خورد همه میگن یا علی همون حضرت علی که تو
عروسی راهش ندادن همون فاطمه زهرای که توعروسی نادیده گرفتن وای به حال ما
من نمیگم عروسی آخوند دعوت کنیم برامون روضه بخونه نه
ولی باید توی شادیها مون طوری رفتار کنیم که امام زمان از ما نرنجه
اگه ما ادعا می کنیم سرباز امام زمان هستیم باید تمام کارهامون امام زمانی باشه
نه اینکه دعای فرج بخونیم وگناه کنیم این کار از کفر هم بدتره حداقل سربازان یزید روی
ناحق بودن کار خود مُصر بودن با این حال که میدونستن اشتباه هست
امّا ما روی حق بودن دین خود هم مُصر نیستم وای به حال ما
ما گناه می کنیم و امام زمان برای گناهان ما پیش خدا استغفار می کنه میگه:به من مهدی ببخش
اونقدر گریه میکنه تا چشمش قرمز میشه ولی ما چکار کردیم برای امام زمان خودمون؟؟؟
اقا یا صاحب الزمان به خدا شرمنده ام از گناه که انجام میدم
و شما برای بخشیدن گناه ما استغفار می کنی جاهلم نادانم تو ببخش اقا
امّا...
پاداش رسالت
هرچه بود
سیلی نبود...
بعد غروب خورشيد
علی می ماند و يک چاه
ای خورشيد شب هاي مدينه
سرش را انداخت پایین!
با هزار شرم گفت:
فاطمه جان!
مردم آمدهاند
میگویند
آزارشان میدهد
صدای گریهات...
.
.
.
رفت بیرون شهر تا کسی گلهای نداشته باشد!
مینشست زیر سایه یک درخت خشکیده!
همانجا گریه میکرد!
.
.
.
آمدند درخت را قطع کردند!
.
.
.
مشکل با صدای گریه نبود!
مشکل با خود ِ فاطمه بود!
میخواستند اصلا نباشد روی زمین خدا..
شهادت حضرت زهرا تسلیت ...
.
نظامي زن انگليسي كه پس از بازگشت از ماموريت خود در عراق،
فرزندش را در آغوش مي فشارد.
آهاي سرباز، آهاي مادر!...
گريه كن، تو حق داري گريه كني. شايد ماهها و سالهاست كه فرزندت را نديده اي.
فرزند دلبندت را. كودك معصومي كه تاب دوري مادر نداشته و حتماً از تو بيشتر، برايت دلتنگي مي كرده.
گريه كن سرباز، گريه كن تا سبك شوي...
گريه كن، بخاطر گوهر مادري كه از تو ستانده اند، و در عوض تو را مفتخر! كرده اند به اين لباسها.
اين لباسها كه اصلاً به قامت تو سازگار نيست...
گريه كن كه تاج زن بودن از سرت افتاده...
گريه كن كه هيچ لذتي به پاي مادري نمي رسد و تو را محروم كرده اند، ذائقه ات را خراب كرده اند...
اما
من چند حرف ديگر با تو دارم سرباز...
تو مادري، حق داري بچه ات را دوست داشته باشي... حق داري برايش دلتنگ شوي...
سوالي از تو دارم :
اين كودك را مي شناسي؟
مي بيني پدرش با چشمان بسته، چگونه صورتش را لمس ميكند؟
مي بيني چگونه كفشهايش را درآورده تا در آغوش پدر، گم شود ؟
اين پدر يكي از زندانيان تو و دوستان توست در عراق...
چه ميشد اگر اجازه ميدادي اين پدر، بچه اش را ببيند؟
فكر كردي فقط خودت به فرزندت عشق مي ورزي؟
اين دختر را چطور؟
حتماً او را ديده اي...
در كوچه پس كوچه هاي بصره... پاي برهنه مي دويد و خنده كودكانه اي بر لب داشت...
الان به نظرت لكه هاي سرخ روي لباسش، نقش گلهاي سرخ است يا رد پائي از خون تازه ؟
يا لكه هاي قرمز روي زمين، گلبرگهاي پرپر شده گلهاي پيراهن اوست؟
صورت ظريف او را با اسلحه اي كه در كنارش به دست گرفته اي چه كار؟
ببين چه گريه اي ميكند؟ چه خوني از صورتش جاري است؟
اين رنگين تر است يا خون فرزندت كه اينچنين در آغوشش كشيده اي؟
حال اين دخترك را خوب ببين. نتيجه كارتو وهمكاران توست و تا ابد با شما خواهد ماند.
اين است آنچه براي اين دختر و مردمش هديه برده اي...
اين پدر را ميشناسي؟
دارد به چه حالي، جسم بي جان دخترش را ميگذارد كنار بقيه جنازه ها.
يادت هست؟ همين چند شب قبل، خانه شان را بمباران كرديد.
تو و همقطارانت.
اين را چطور؟
اين اما مال افغانستان است.
شاهكار قديمي تر شما.
اما مگر زخم اين پدر كهنه مي شود؟
اين هم كادوي يكي دوسال قبل توست براي كوكان افغان.........
از اين دست اگر بخواهم برايت بياورم، بسيارست...
سردشت خودمان، شلمچه ، قانا... صبرا و شتيلا... و ....
...............
...............
...............
گريه كن سرباز
گريه كن، اما نه فقط براي دلتنگي فرزندت ...
شايد نپذيري، اما من در گريه هاي تو هيچ عاطفه اي نمي بينم سرباز!
گريه كن براي انسانيتي كه در زير پاي تو و رهبرانت لگد مال شده...
گريه كن براي عاطفه اي كه در وجودت مرده...
گريه كن براي شرف و آزادگي كه از دست داده ايد...
گريه كن سرباز..
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
فریاد حسین را شنیدیم همه .......... از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم .......... از شمر امان نامه خریدیم همه
نه شرم و حیا نه عار داریم از تو .......... اما گله بیشمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان .......... تنها همه انتظار داریم از تو
یک عمر تو زخمهای ما را بستی .......... هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه میرسد آقا جان .......... ما تازه بیادمان میاید هستی
از شنبه درون خود تلنبار شدیم .......... تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم .......... جمعه شده ظهر جمعه بیدار شدیم
هم چاه سر راه تو ماها بکنیم .......... هم از غم هجران تو هی دم بزنیم
این نامه چندم است شما میخوانید .......... داریم رکورد کوفه را میشکنیم
هر چند که خسته ایم از این حال نیا .......... شرمنده اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفیست .......... آقای گلم زبان من لال نیا
هر چند که بیمار تو هستیم همه .......... دیوانه و شیدای تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمریست .......... انگار طلبکار تو هستیم همه
ابریست هوا و بوی بارانی نیست .......... این عصر گرفته را که پایانی نیست
داریم همه فال تو را میگیریم .......... عکس تو درون هیچ فنجانی نیست
از مزرعه های کوچک بعضی ها .......... برچیده شود مترسک بعضی ها
آقا خودمانیم چه کیفی دارد .......... وقتی بزنی به برجک بعضی ها
این سنگ خدایان که تبر میشکنند .......... وقتی که بیایی از کمر میشکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم .......... بتهای بزرگ زود تر میشکنند
ما را نه غم در به دری خواهد کشت ......... نه غصه بی بال و پری خواهد کشت
تو آمده ای و ما همه بی خبریم .......... ما را غم این بی خبری خواهد کشت
بستیم به دست خویش پرهامان را .......... چیدیم به دست خویش پرهامان را
او آمده ما خبر نداریم ای کاش .......... از برف دراوریم سرهامان را
انگار نمیرسد به دریا جاده .......... در خویش زده همیشه در جا جاده
آقا نکند آمدنت دیر شود .......... من روی تو شرط بسته ام با جاده
آقا تو که خوب میتوانی مارا .......... از این همه غربت برهانی ما را
لای کلمات ندبه پنهان شده ایم .......... تا اینکه بیایی و بخوانی ما را
تا که همه جا بدون تو غم بخوریم .......... پس کی تو میایی آب زمزم بخوریم
این جمعه خدا کند بیایی آقا .......... یک نان و پنیر ساده با هم بخوریم
با آمدنت دل مرا دریا کن .......... این سوخته را جزیره خضرا کن
آقا تو مگر نه اینکه دنبال منی .......... من گمشده ام بیا مرا پیدا کن
چندیست دلم به کوچه عقل زده است
دیوانه چه داند که چه خوب و چه بد است
عشق تو به غیر درد سر نیست ولی
قربان سری که درد کردن بلد است
آیا یاران امام زمان(عج) همه شیعهاند؟
یاران حضرت را سه گروه تشکیل مىدهند: الف. 313 نفر که یاران خاص هستند؛ ب. ده هزار نفر؛ ج. عموم شیعیان و محبان.
در روایتى از امام جواد علیهالسلام آمده است: «پس هنگامى که این تعداد (313 نفر) از اهل اخلاص گرد او (در مکه و به اذن خدا) جمع شدند، خدا امر او را ظاهر کند. پس هنگامى که براى او عقد (ده هزار نفر مرد) کامل شد، به اذن خداى عزوجل خروج مى کند». کمالالدین، ج2، ب36، خ2.
یاران گروه اول و دوم، کسانى هستند که ولایت و امامت امام مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف را پذیرفته و لیاقت سربازى را در خود ایجاد کردهاند. اما گروه سوم (شاید برخى از افراد گروه دوم)، هم مىتوانند از افرادى باشند که قبل از ظهور شیعه بوده و لیاقت یارى امام را پیدا کردهاند و هم مىتوانند از افراد غیر شیعه باشند که با درک ظهور و شنیدن پیام دعوت امام - با توجه به فطرت الهى و عدالتخواهى و حقطلبى خود - حضرت را بپذیرند و با همه وجود سر به اطاعت ایشان بگذارند. البته براى ظهور شرایطى ذکر شده است که در صورت فراهم آمدن آنها، ظهور تحقق پیدا مىکند. مراد از شرایط انقلاب که ظهور و قیام حضرت مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف نمونه کامل و بارز آن است، امورى است که پدیده انقلاب به آنها وابستگى وجودى دارد و تحقق آن، متوقف و مشروط به وجود این امور است.
براى انقلاب جهانى و بزرگ امام مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف مانند هر انقلاب دیگر، چهار شرط متصور است:
الف. قانون جامع:
یک انقلاب براى در هم شکستن وضع موجود و برقرارى وضع مطلوب، به دو برنامه نیاز دارد:
1. برنامه براى نابودى وضع موجود؛
2. قانون مناسب براى حرکت جامعه به طرف وضعیت مطلوب و رسیدن به حالت آرمانى.
قیام جهانى حضرت مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف نیز این شرط را لازم دارد؛ برنامه حرکت، در قسمت اول، بر اساس روایات، حرکت مسلحانه است تا نابودى کامل شرک و کفر. به عبارت دقیقتر، حضرت هنگام ظهور ابتدا مردم را دعوت به دین و امامت مىکند و اگر کسى مخالفت کرد و خواست به راه شرک ادامه دهد، حضرت با وى مقابله مىکند. این روش بر گرفته از قرآن است: «و قاتلوهم حتّى لا تکون فتنة و یکون الدّین لله» بقره/193.
برنامه حضرت در بخش دوم نیز، بر اساس عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر است. پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «سیره و سنت او سنت من است. مردم را بر دین و آیین من بهپا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم دعوت مىکند». کمالالدین، ج 2، ب39، ح6.
ب. رهبرى:
شرط دیگر براى پیدایش یک انقلاب، وجود رهبر و پیشوایى آگاه و توانمند و دلسوز است تا با آشنایى کامل از اهداف و برنامهها و زمینهها و موانع، با مدیریتى صحیح و قاطع، حرکت انقلاب را رهبرى کند و تا آخرین نفس ادامه دهد. انقلاب عظیم امام مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف نیز داراى این شرط است. رهبر این انقلاب، بزرگ مردى از سلسله امامت است که در دامان امام پرورش یافته و وارث علوم پیامبر و آگاه به قرآن و معارف دین است. پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم فرمودند: «منا مهدى هذه الامة الذى یملا الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً؛ مهدى این امت از ما است، کسى که زمین را از قسط و عدل پر مىکند، همانگونه که از جور و ظلم پر شده است». کمالالدین، ج1، ب24، ح10.
ج. یاران:
شرط دیگر یک انقلاب، وجود یارانى فداکار است که با آشنایى نسبت به برنامهها و اهداف و اعتقاد به آنها، تا آخرین لحظه، از رهبر و انقلاب دست برندارند و آماده هرگونه فداکارى باشند. قیام جهانى امام مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف هم نیاز به یارانى دارد که ضمن آشنایى و اعتقاد به امام و دین تا آخرین لحظه فداکارى کنند. از امام جواد علیهالسلام در ضمن حدیثى نقل شده است: «اصحابش به سوى او اجتماع مىکنند که سیصد و سیزده نفر هستند، به تعداد اهل بدر، از نقاط مختلف زمین ... وقتى این عده جمع شدند، خدا امر او را ظاهر مىکند و چون عقد کامل شد، که دههزار نفرند، خروج مىکند به اذن خدا». کمالالدین، ج2، ب37، ح2.
د. آماگى و پذیرش عمومى:
یکى دیگر از شرایط تحقق یک انقلاب، پذیرش مردمى است. اگر مردم آنرا نخواهند، حتماً به سرانجام نمىرسد. نمونه آن، قیام خونین کربلا است که مردم نخواستند و به شهادت امام حسین علیهالسلام منتهى شد. (البته وظیفه امام حسین علیهالسلام بر اساس دستور خدا، حرکت و قیام بود.) انقلاب امام مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف نیز این شرط را لازم دارد. مردم باید به حدى از رشد و آگاهى رسیده باشند که پذیراى حرکت اصلاحى و قیام بزرگ منجى عالم بشریت باشند.
از میان چهار شرط یاد شده، دو شرط فراهم است و آن، طرح و برنامه و وجود رهبر است، اما آیا شرط سوم و چهارم نیز فراهم شده است؟ آیا یاران فداکارى که معرفت مناسبى داشته باشند، به مقدار کافى فراهم است؟ آیا مردم آمادگى پذیرش انقلاب او را پیدا کردهاند؟ بنابراین، آنچه باید اتفاق بیافتد، آن است که عموم مردم خواستار آمدن منجى آسمانى و رهایى از وضعیت موجود باشند.
یاران امام چگونه علم به ظهور پیدا مىکنند؟
در هنگام ظهور، حضرت از مکه قیام نموده، به فراخوان عمومى مىپردازد. در ابتدا یاران مخصوص که به عنوان فرماندهان سپاه حضرت بهشمار مىروند - به سوى مکه مىآیند و در آنجا سپاهى با حلقه دههزار نفرى از یاران را تشکیل مىدهند و سپس به لشکر حضرت افزوده شده و مۆمنان گروه گروه به ایشان مىپیوندند و آنان در رکاب امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف به طرف مدینه حرکت مىکنند و از آنجا به طرف کوفه رهسپار مىشوند و سپس به فتح عالم و نابودى سنگرهاى کفر همت مىگمارند. امام محمدباقر علیهالسلام فرمودهاند: «هنگام ظهور، وقتى مهدى عجلاللّهتعالىفرجهالشریف به طرف کعبه مىآید، تا در کنار کعبه نداى جهانى خود را سر دهد، در مکانى به نام «ذى طوى»، به انتظار 313 نفر یار مخصوص خود توقف مىکند تا آنان بیایند و همراه آن حضرت به طرف کعبه رهسپار شوند». بحارالانوار، 52/306. همچنین در حدیث دیگرى مىفرمایند: «یجمع اللّه له من اقاصى البلاد على عدّة اهل بدر ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا»؛ «خداوند از اطراف جهان و اقصى نقاط عالم به تعداد جنگ جویان بدر (313 نفر) به دور او جمع مىکند.» بحارالانوار، 52/310. در روایات معصومین علیهمالسلام خصوصیاتى مانند محل و زمان زندگى و نام و مشخصات فردى یاران به هنگام ظهور، مطلبى نیامده است. در بعض از روایات اهل سنت، نامها و شهرهایى ذکر شده است؛ اما به علت اینکه از ناحیه امامان معصوم تأیید نشده است، نمىتوان به آنها تکیه کرد. به هر حال مىتوان به بعضى از خصوصیات کلى براى یاران آن حضرت اشاره نمود.
این خصوصیات توسط امام معصوم علیهالسلام بیان شده است:
1. ایمان به هدف و اراده استوار و پیروى کامل از ولایت و رهبرى امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف؛
2. قدرت نظامى برتر و دفاع از امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف در مقابل توطئه دشمنان؛
3. داراى قدرت مدیریت و حکومت بر اساس عدالت اسلامى؛
4. قرار گرفتن در اوج فداکارى و شهادتطلبى در رکاب امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف؛
5. آماده مبارزه و مطیع کامل هستند؛
6. از صالحان روى زمیناند که وعده حکومت آنان در قرآن آمده است؛
7. بیعت و پیمان آنان با امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف؛
8. بعضى از این یاران جزو رجعتکنندگان هستند، یعنى، در زمانهاى قبل از دنیا رفتهاند و در زمان ظهور دوباره زنده شده و در رکاب امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف به خدمت مىپردازند، مانند برخى از انبیا، اولیا و اصحاب پیامبراکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم و ائمه علیهمالسلام.
نتیجه آنکه از مجموعه احادیث امامان معصوم علیهمالسلام، معلوم مىشود که یاران امام زمان عجلاللّهتعالىفرجهالشریف منحصر در افراد مشخص و یا شهرهاى خاص نمىباشند، بلکه افراد از هر مکان و هر زمان (به وجود آمدن خصوصیات کلى مورد نظر براى یاران آن حضرت) مىتوانند جزو حامیان و یاران آن امام عزیز قرار گیرند.
بخش مهدویت تبیان
خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل كه از آن آگاه است |
شاید این جمعه بیاید، شاید پرده از چهره گشاید، شاید |
دست افشان، پای كوبان میروم بر در سلطان خوبان میروم |
میروم بار دگر مستم كند بی پر و بی پا و بی دستم كند |
میروم كز خویشتن بیرون شوم پردهی لیلا رخی مجنون شوم |
هر كه نشناسد امام خویش را بر كه بسپارد زمان خویش را |
با همهی لحن خوش آواییام در به در کوچه تنهاییام |
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر نغمهی تو از همه پر شورتر |
کاش که این فاصله را کم کنی مهنت این قافله را کم کنی |
کاش که همسایهی ما میشدی مایهی آسایهی ما میشدی |
هر که به دیدار تو نایل شود یک شبه حلاّل مسائل شود |
دوش مرا حال خوشی دست داد سینه ما را عطشی دست داد |
نام تو بردم لبم آتش گرفت شعله به دامان سیاوش گرفت |
نام تو آرامهی جان من است نامهی تو خط امان من است |
ای نگهت خاستگه آفتاب بر من ظلمتزده یک شب بتاب |
پرده برانداز ز چشم تَرم تا بتوانم به رخت بنگرم |
ای نفست یار و مدد کار ما کـی و کجا وعدهی دیدار ما |
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد |
به مكه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی كه نقطهی عطفی به اوج آیینم |
كدام گوشه مشعر، كدام كنج منا ز شوق وصل تو در انتظار بنشینم |
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز كش تا صبا پیراهنش را سوی كنعان آورد |
ببوسم خاك پاك جمكران را تـجلیخـانه پیغمبران را |
خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل كه از آن آگاه است |
شاید این جمعه بیاید، شاید پرده از چهره گشاید، شاید |
"مرحوم محمدرضا آغاسی"
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی
برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی
تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام
ظهور منجی بشر در دوران آخرزمان، باوری است قطعی و همگانی. ادیان و شرایع توحیدی و غیرتوحیدی و نیز بعضی از مكاتب بشری، نوید چنین روزی را به پیروان خویش دادهاند. در این میان، اسلام با مبانی قویِ نظری و عملی، موضوع ظهور را به صورت صحیح تبیین كرده و با راهكارهای مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظرِ مصلح را در میان جوامع اسلامی تبیین كرده است.
واژه مهدویّت و مهدی علیهالسلام تبلور فرهنگ انتظار است كه همه مسلمین، اعم از شیعه و اهل سنت در باور داشتِ آن، اتفاق نظر دارند. از زمان ظهور اسلام، پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآله و اهل بیت علیهمالسلام و صحابه و یاران ایشان، عهدهدار تبیین فرهنگِ مهدویت بودهاند و این رسالت در هر عصری، میان آنها ادامه پیدا كرده تا دوران غیبت كبرایِ امام زمان علیهالسلام كه در این برهه مهم و حساس، علما و مبلغان دینی مسئولیت تبیین و تثبیت آن را به عهده گرفته و مردم را به فرا رسیدن روزگار ظهور امیدوار میكنند.
ضرورت بیان نشانههای ظهور
هر مسئلهای كه اهمیت و مقبولیت عمومی داشته باشد، مخاطرات و تهدیدها نسبت به آن از ناحیه سودجویان و فرصت طلبان بیشتر خواهد شد؛ از جمله این مسائل كه دارای شاخصههای جهانی و همگانی است، ظهور منجی است كه به منزله اعتقاد و باور عمومی در همه ادیان مطرح شده است. طبیعی است افرادی كه به دنبال منفعت و سودجویی فردیاند با آزمندی بسیار و با ظاهر سازی فریبنده به اغفال مردم میپردازند تا به نیّت سوء خود برسند.
از اینرو بیان نشانهها و علایم ظهور، ضروری است و رهبران و بزرگان دین، برای جلوگیری از این انحراف ها و كجروی ها و برای حفظ باورهای اصیل مردم، باید منجی و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصهها و خصال معرفی نمایند و برای ظهور و قیام او نشانهها و علایمی را بیان كنند تا مردم در تمیز سره از ناسره در تحیر و تردید نمانند.
از همین رو در روایات و احادیث بسیاری منجیِ آخر زمان (= حضرت مهدی علیهالسلام ) و كیفیت ظهور او، با تمام علایم و نشانهها بیان شده است.
در رویكرد كلی و كلان، میتوان نشانهها و علایم ظهور امام زمان علیهالسلام را به انواع مختلف تقسیم كرد كه به یكایک آنها خواهیم
نشانه های مهدویت عبارتند از :
الف) نشانههای عام و خاص
1. نشانههای عام:
آن دسته از نشانهها و علایمی كه شاخصههای كلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشدهاند، «علایم عمومی» نامیده میشوند؛ نظیر احادیث و روایاتی كه از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر میدهند و از انحرافات و كج رویهایی كه در آن دوره رخ میدهد سخن به میان آوردهاند كه در واقع، نوعی بیان علایم و نشانههای ظهور امام زمان علیهالسلام است، امّا در قالب و معیار كلی و عمومی.
«عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله : فِی حَدیثٍ اَنَّ اللّهَ اَوْحی اِلَیهِ لَیْلَةً اَسْری بِهِ اَنْ یُوصِیَ اِلی عَلِیِّ وَاَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلی اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ یُصَلّی عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ خَلْفَهُ یَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَورا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهی وَسَیِّدی مَتی یَكُوُنُ ذاكَ؟ فَاَوْحَی اللّهُ عَزَّوَجَلَّ اِلَیَّ: یَكُوُنُ ذالِكَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَكَثُرَ القِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَكَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَكَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ... وَكَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْكَرُ وَاَمَرَ اُمّتُكَ بِهِ وَنَهی عَنِ الْمَعْروُفِ...؛1
ابن عباس میگوید: «در شب معراج، مطالبی به رسول اكرم صلیاللهعلیهوآله وحی شد كه باید به حضرت علی علیهالسلام سفارش كند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت كه از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آنجا كه فرمود: آخرین آنها [نشانه هایی دارد؛ از جمله اینكه [عیسی بن مریم پشت سرش نماز میخواند؛ زمین را پر از عدل و داد میكند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد،... عرض كردم: خداوندا! آن كی خواهد شد؟ خداوند به من وحی كرد: هر گاه علم از میان برداشته شود و جهل و نادانی ظاهر شود؛ قرائتهای [قرآن [زیاد امّا عمل كم شود؛ قتل و كشتار زیاد شود، فقهاء و هدایت كنندگان واقعی كم شوند؛ علمای فاسق و خیانتكار زیاد شوند،... جور و فساد زیاد شود؛ منكر ظاهر شود؛ امت تو امر به منكر و نهی از معروف كنند،...»
«حضرت علی علیهالسلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان» ـ كه از یاران آن حضرت بود ـ در باب دجّال و خروجش، و پیرامون نشانههایی از ظهور امام زمان علیهالسلام ، چنین فرمودند:
«فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِكَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَاَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْكِذْبَ، وَاكَلُوا الرِّبا وَاَخَذُوا الرُّشا وَشَیَّدُوا البُنْیانَ وَباعُوا الدّین» ؛ آن دسته از نشانهها و علایمی كه شاخصههای كلی و عمومی دارند یعنی در قالب پدیده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصی متصف نشدهاند، «علایم عمومی» نامیده میشوند؛...
«بِالدُّنْیا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَشاوَرُوا النِّساءَ وَقَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ...؛2 علامت خروج و قیام دجال زمانی است كه مردم نماز را ترک كنند [و در میان مردم بمیرد]، امانتها را ضایع كنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگیرند؛ ساختمانها را محكم سازند و دین را به دنیا فروشند؛ مردمان كم عقل را بر كارها گمارند؛ زنان را در كارهای اجتماعی و شخصی طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام كنند؛ از هوا و هوس پیروی كنند و [كشتار و [خونریزی را كوچك شمارند،... .»
2. نشانههای خاص:
بعضی از نشانهها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخص های ویژه در افراد متعین، تبلور مییابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذكر شده است، كه ظهور امام زمان علیهالسلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد كرد. ظهور و خروج افرادی به نام «دجال» و «سفیانی» كه مظهر ضلالت و گمراهی و نیز قیام افرادی مثل یمانی و سید خراسانی كه سمبل هدایت هستند جزء علایم خاص شمرده میشود و در احادیث، با اسم و رسم و با ویژگیهای مخصوصشان وارد شده است.
امام باقر علیهالسلام فرمودند:
«تَنْزِلُ الرّایاتُ السُّودُ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِلیَ الْكُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهدیُّ بَعَثَ اِلَیه بِالْبَیْعَةِ؛3 پرچم های سیاهی از ناحیه خراسان بیرون میآید و به جانب كوفه به حركت در میآید. پس چون مهدی ظاهر شود، اینان وی را دعوت به بیعت میكنند.»
و نیز امام باقر علیهالسلام فرمود:
«برای مهدی ما، دو نشانه است كه از هنگامی كه خداوند آسمان ها و زمین را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اوّل ماه رمضان و كسوف در نیمه همان ماه. و این دو از زمانی كه خداوند آسمانها و زمین را خلق كرده است، [این چنین ] وجود نداشته است.»4
در روایات فوق نشانهها و علایم خاصی برای ظهور امام زمان علیهالسلام تعیین شده است.
ب) نشانههای حتمی و غیر حتمی
1. نشانههای حتمی:
علایم و نشانههایی كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است علایم حتمی نامیده میشوند و شاید بتوان گفت كه ادعای ظهور قبل از تحقق آنها كذب و دروغ است.
امام سجاد علیهالسلام فرمود:
«اِنَّ اَمْرَالْقائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللّهِ وَاَمْرَ السُّفیانِی حَتْمٌ مِنَ اللّهِ وَلایَكُونُ
” بعضی از نشانهها و علایم ظهور، به صورت خاص و با شاخصهای ویژه در افراد متعین، تبلور مییابد؛ مثلاً در روایات بسیاری ذكر شده است، كه ظهور امام زمان علیهالسلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پیدا خواهد كرد.... “
قائِمٌ اِلاّ بِسُفْیانِی5؛ ظهور قائم، از ناحیه خداوند، قطعی و خروج سفیانی نیز، از جانب خداوند قطعی است و قائمی جز با سفیانی وجود ندارد.»
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«وَالْیَمانِی مِنَالْمَحْتُومِ؛ [قیام] یمانی از نشانههای حتمی است.»
فضل بن شاذان از ابی حمزه ثمالی نقل میكند:
«قُلْتُ لاَبیِ جَعْفَرٍ خُرُوجُ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُوم؟ قالَ نَعَمْ وَالنِّداءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها مِنَ الْمَحتُومِ وَاخْتِلافُ بَنِی الْعَباسِ فِی الدَّوْلَةِ مِنَ الْمحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیة مَحْتُومٌ وَخُرُوجُ الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَّمد مَحْتُومٌ...6؛ به امام باقر علیهالسلام عرض كردم: آیا خروج سفیانی حتمی است؟ فرمودند آری، صیحه آسمانی نیز از علایم حتمی است و طلوع خورشید از مغرب حتمی است. اختلاف بین بنی عباس در رابطه با حكومت، حتمی است. كشته شدن نفس زكیّه حتمی است، قیام قائم آل محمد صلیاللهعلیهوآله حتمی است،...»
2. نشانههای غیر حتمی:
بعضی از نشانههای ظهور قبل از ظهور، بطور مشروط رخ میدهند؛ یعنی اگر مقتضی آنها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمی خواهد بود. در میان نشانهها و علایم، آنچه حتمی شمرده شده، جزء محتومیات هستند و غیر از آنها كه گروه بسیاری از علایم را تشكیل میدهند جزء علایم غیر حتمی شمرده میشوند.
ج: علایم با فاصله و بیفاصله
1. نشانههای نزدیک به وقت ظهور:
در بعضی از روایات، تصریح شده كه بعضی از علایم در سال ظهور امام زمان علیهالسلام ، رخ میدهند؛ یعنی قبل از ظهور و در آستانه قیام حضرت مهدی علیهالسلام ، این نشانهها یكی پس از دیگری پدیدار شده، به ظهور امام زمان منتهی میشود.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«خُرُوجُ الثَّلاثَةِ، اَلخُراسانِی وَالسُّفْیانِی وَالیَمانِی فِی سَنَةٍ واحِدَةٍ فِی شَهْرٍ واحِدِ، فِی یَوْمٍ واحِدٍ وَلَیْسَ فیها رایةً بِأَهْدی مِنْ رایةِ الْیَمانی یَهدی اِلَی الْحَقِّ؛7
خروج سه كس: قیام خراسانی و سفیانی و یمانی، در یک سال و در یک ماه و یک روز خواهد بود و در این میان، هیچ پرچمی به اندازه پرچم یمانی، به حق و هدایت دعوت نمیكند.»
امام باقر علیهالسلام فرمود:
«لَیْسَ بَیْنَ قِیامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّكیَّةِ اَكْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَیْلَة8؛ بین ظهور مهدی علیهالسلام و كشته شدن نفس زكیه، بیش از پانزده شب فاصله نیست.»
2. علایمی كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند
” علایم و نشانههایی كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هیچ گونه قید و شرطی در ایجاد آنها لحاظ نشده است علایم حتمی نامیده میشوند و شاید بتوان گفت كه ادعای ظهور قبل از تحقق آنها كذب و دروغ است. ... “
3- با ظهور، فاصله زمانی دارد:
بعضی از نشانهها و علایم در بستر تاریخ با فاصله بسیاری با وقت ظهور تحقق مییابد؛ حتی بعضی از آنها قبل از تولد امام زمان رخ مینمایند و بعضی بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زیاد، تحقق پیدا كرده و خواهند كرد؛ چنان كه شماری از آنها، همچون از هم گسستن بنی امیه و بنی عباس، خروج ابومسلم خراسانی، اختلاف بین مسلمانان و... اتفاق افتاده است.
د) علایم زمینی و آسمانی
1. علایم طبیعی و زمینی:
در میان نشانهها و علایم ظهور، غالب آنها نشانههای طبیعی و زمینیاند و هر كدام در تثبیت حقانیت ظهور و قیام حضرت مهدی علیهالسلام نقش اساسی دارند.
امام علی علیهالسلام فرمود:
«وَیَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتی فِی الْحَرَمِ فَیَبْلُغُ السُّفْیانِی، فَیَبْعَثُ اِلَیه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَیهْزِمُهُمْ فَیَسیرُ اِلَیه السُّفْیانی بِمَنْ مَعَهُ، حَتّی اِذا جاوَزوا بِبَیْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلایَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ؛ مردی از خاندان من، در سرزمین حرم قیام میكند، پس خبر خروج وی به سفیانی میرسد.
وی، سپاهی از لشكریان خود رابرای جنگ، به سوی او میفرستد و آنان را شكست میدهد، آنگاه خود سفیانی با همراهانش به جنگ وی میروند و چون از سرزمین بیداء میگذرند، زمین آنان را فرو میبرد و جز یک نفر، كه خبر آنان را میآورد كسی از آنان نجات نمییابد.»
نشانه هایی نظیر فرو رفتن سفیانی در بیداء، قیام یمانی، خراسانی، سفیانی، دجّال، قتل نفس زكیّه، جنگهای خونین و غیره ... از جمله علایم زمینی و طبیعی هستند.
2. علایم آسمانی:
به علت اهمّیت ظهور امام زمان، علاوه بر نشانههای زمینی و طبیعی، برخی علایم آسمانی نیز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسمانی را شناخته و در راستای تحققِ رسالت و اهداف او مشاركت كنند؛ مانند:
ـ صیحه آسمانی:
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«اِذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فِی آل محمَدٍ صلیاللهعلیهوآله فَعِنْدَ ذلِكَ یَظْهَرُ المَهدیُّ عَلی اَفْواهِ النّاسِ وَیَشْربُونَ حُبَّهُ، وَلایَكُونُ لَهُمْ ذِكْرُ غَیْرِهِ؛ هر گاه گویندهای از آسمان ندا دهد كه حق با اولاد محمد صلیاللهعلیهوآله است، در آن هنگام، ظهور مهدی علیهالسلام به سر زبانها میافتد، و همه [شراب] دوستی او مینوشند و غیر او را یاد نمیكنند.»
ـ كسوف:
امام صادق علیهالسلام فرمود:
«عَلامَةُ خُرُوجِ الْمَهْدی كُسُوفُ الشَّمسِ فِی شَهْرِ رَمَضانٍ فی ثَلاثَ عَشَرَةَ وَاَرْبَعَ عَشَرَةَ مِنْهُ9؛
نشانه ظهور مهدی علیهالسلام كسوف خورشید در ماه مبارك رمضان است [و وقت كسوف] سیزدهم یا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.»
تنظیم: موسوی - گروه دین و اندیشه تبیان
سؤال اول: دلیل و آیه ای بر وجود امام زمان علیه السلام را بیان فرمایید.
پاسخ قرآن کریم:1- در سوره قدر خداوند می فرماید: «تنزل الملائکه والروح فیها بإذن ربهم من کل أمر.» تنزل فعل مضارع است و دلالت بر استمرار مینماید. یعنی در هر سال، شب قدر ملائک و روح به زمین نزول میفرمایند. در دوران رسول الله صلی الله علیه وآله به شخص پیامبر نازل میشدند. و در هر عصری باید کسی هم شأن پیامبر باشد تا بر او نازل شوند. و الان تنها شخصی که هم شأن پیامبر صلی الله علیه وآله است امام زمان (علیهالسلام) است.
2- خداوند در قرآن درباره مزد و اجر رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی». به دلیل عقلی، دادن اجر رسالت پیامبر در همه زمانها بر همه واجب است. پس چون مزد رسالت پیامبر «موده فی القربی» است پس باید «فی القربی»رسول الله صلی الله علیه وآله در هر عصری باشند تا مردم با مودت به ایشان اجر رسالت را بدهند. و «فی القربی» الان امام زمان علیه السلام می باشند.
سؤال دوم: چگونه زنده ماندن امام زمان علیه السلام تاکنون امکان دارد؟
پاسخ قرآن کریم:1- خداوند در مورد حضرت یونس علیه السلام می فرماید: «فلولا أنه کان من المسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون.» اگر یونس از تسبیح کنندگان نبود در شکم ماهی تا قیامت می ماند. وقتی خداوند می تواند یونس را تا قیامت در شکم ماهی زنده نگه دارد، زنده نگهداشتن امام زمان(علیهالسلام) نیز برای او امری ممکن است.
2- اصحاب کهف سیصد و نه سال در غار زنده ماندند «و لبثوا فی کهفهم ثلاث مأته سنین و أزدادوا تسعا.»
سؤال سوم: وظیفه ما در قبال امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم:
خداوند می فرماید: «قل لا أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی.» برای مزد رسالت به «فی القربی» (که امام زمان علیه السلام است) مودت کنید. مودت نیاز به معرفت دارد و مودت یعنی محبت همراه با اطاعت. پس الان در قبال امام زمان علیه السلام باید هم معرفت کسب کرده و آن حضرت را بشناسیم و هم از آن حضرت اطاعت کنیم.
سؤال چهارم: آیا امام زمان علیه السلام از ما خبر دارد؟
پاسخ قرآن کریم:بله، به تمام اعمال شما نظارت داشته و اعمال شما را می بیند. خداوند می فرماید: «و قل إعملوا فسیری الله أعمالکم و رسوله و المؤمنون و ستردون إلی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعملون.»
سؤال پنجم: چگونه می توان یار امام زمان شد؟
پاسخ قرآن کریم:با تقوا، چون بهترین و بالاترین معیار که به انسان ارزش می دهد و انسان لیاقت یاوری امام زمان علیهالسلام را پیدا می کند تقواست: «إن أکرمکم عندالله أتقیکم.» تقوا سبب بزرگی انسان شده و امکان میدهد که انسان تکیه بر جای بزرگان زند.
سؤال ششم: چند نمونه از نیازهای یاران امام زمان علیه السلام را بیان کرده و چگونه باید کسب کرد؟
پاسخ قرآن کریم:الف- دانش و بینش: یار امام زمان علیه السلام باید دانش و بینش الهی داشته باشد تا در تصمیم گیریها و عمل دچار خطا نشود. حق را از باطل تشخیص دهد. و این را با تقوا بدست خواهد آورد، زیرا با تقوا موانع فهم و درک و علم و دانش را کنار زده و با دانش درونی و باطنی نگاه می کند. خداوند می فرماید: «إتقوا الله و یعلمکم الله.»
ب) بصیرت و بینش: بصیرتی که با چشم باطن ببیند و با گوش باطن بشنود. با ملائک الهی در ارتباط باشد. اهل حق و باطل را بشناسد تا دچار انحطاط فکری و اخلاقی و روحی نشود. و این بصیرت نیز با تقوا بدست می آید. خداوند می فرماید:«إن تتقوا الله یجعل لکم فرقانا ». فرقان یعنی نیرو و توانی که با آن حق را از باطل جدا کنید. به برکت این تقوا انسان، شیطان شناس نیز می شود. دشمن را هم می شناسد.
ج) بیداری: هوشیاری و بیداری؛ تا هروقت شیاطین برای گول زدن آمدند، بیدار شود، دام ابلیس را بشناسد و از شیطان فرار کند. چون انسان خواب و چشم بسته سریع در چاه می افتد. و این هم با تقوا ممکن است. «إن الذین التقوا إذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فإذاهم مبصرون.»
سؤال هفتم: چگونه بعد از ظهور و در حکومت مهدوی برکات زیاد می شود، محصولات رونق می یابد، مشکلات مردم حل می شود و...؟
پاسخ قرآن کریم:چون حکومت امام زمان علیه السلام حکومت تقوا است، آثار تقوی هم ظاهر می شود. و من جمله آثار تقوا نزول برکات از آسمان و باز شدن درهای برکت از زمین و آسمان است که حل مشکلات مردم و روزی فراوان نیز بدنبال آن است «ولو أن أهل القری آمنوا و التقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الأرض » «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب » «و من یتق الله یجعل له من أمره یسرا.»
سؤال هشتم: ویژگیهای یاران امام زمان علیه السلام چیست؟
پاسخ قرآن کریم:خداوند می فرماید: «إن الأرض یرثها عبادی الصالحون.» یعنی زمین را بندگان صالح من به ارث می برند. پس وارثان زمین که امام زمان علیه السلام و یاران ایشان هستند دو ویژگی دارند: 1- عبادالله اند 2- صالحین اند. حال به ویژگیهای بندگان صالح خدا اشاره می کنیم:
1- متواضع اند: «عباد الرحمن الذین یمشون علی الأرض هونا »
2- دارای بینش صحیح هستند، زیرا غرور در قلب و عقل آنان نفوذ نکرده است
3- اهل پرورش جاهلان جامعه اند، «وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما »
4- اهل طاعت و سجده و قیامند، «و الذین یبیتون ربهم سجدا و قیاما »
5- خود را آلوده به گناه که منجر به ورود به جهنم می شود نمی کنند، «والذین یقولون ربنا أصرف عنا عذاب جهنم »
6-اهل اعتدالند، «إذا أنفقوا لم تسرفوا و لم یقتروا »
7- موحدند و غیر خدا را نمی خوانند، «لا یدعون مع الله الها آخر »
8- به جان انسانها احترام می گذارند، «ولایقتلون النفس التی حرم الله إلا بالحق »
9- پاکدامنند، «ولایزنون »
10- دنبال پاکسازی روان خویش اند، «و من تاب و عمل صالحا »
11- جبران کننده عقب ماندگیها و پرکننده خلأ ها هستند، «إلا من تاب و آمن و عمل صالحا »
12- حتی مرتکب مقدمات گناه هم نمی شوند و در مجالس گناه هم شرکت نمی کنند، «و إذا مروا باللغو مروا کراما »
13- کلامشان صحیح است، «و الذین لا یشهدون الزو »
14- اهل لغو نیستند، « و إذا مروا باللغو مروا کراما »
15- پرورش دهنده نسل سالم و مفیدند، «هب لنا من أزواجنا و ذریاتنا قره أعین»
16- امام دیگرانند، «و جعلنا للمتقین إماما »
17- به گزین اند. کلام را گوش می دهند و از بهترین آن پیروی می نمایند، «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه »
18- ایمان دارند، «قل یا عباد الذین آمنوا إتقوا ربکم »
19- بنده خدای متعال هستند و امور خود را واگذار به خدای متعال می نمایند، بنده شهرت و پول و زر و زور و دنیا نیستند، «ثم یقول للناس کونوا عبادا لی من دون الله»
20- شیطان را به زانو در آورده اند، «ولأغوینهم أجمعین إلا عبادک منهم المخلصین»
21- ویژگیهای صالحین را دارند یعنی صددرصد اعمالشان صالح است، «والذین آمنوا و عملوا الصالحات لندخلنهم فی الصالحین »
22- امر ازدواج برای جوانان را تسهیل می کنند، «و أنکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و إمائکم »
23- در کار خیر از همدیگر سبقت می گیرند، «و یسارعون فی الخیرات و أولئک من الصالحین »
سؤال نهم: ویژگیهای امام زمان علیه السلام در قرآن چیست؟
پاسخ قرآن کریم:1- معصوم است، «إنما یریدالله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا»
2- اولی الامر است، «أطیعوا الله و أطیعوا الرسول و أولی الأمر منکم»
3- اطاعت از او، راه خداست، «قل ما أسئلکم علیه من أجر إلا من شاء أن یتخذ الی ربه سبیلا» «قل ما أسئلکم أجرا إلا الموده فی القربی.» از جمع دو آیه معلوم می شود «سبیل رب» همان «موده فی القربی» است.
منبع: یوسف زهرا (س) - با تخلیص
هدهدی، گروه دین و اندیشه تبیان
تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها بکنیم ؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام زمانمان تحمل کنیم ؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و بیدار نشویم ؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم ؟
پیشوای پنجم شیعیان ، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هر گاه خداوند بخواهد بر مردم غضب کند ( آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را از مجاورت با آن ها دور می کند .( اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه ، نحانا عن جوارهم».(1)
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت ، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید رحمه الله علیه فرمودند : « ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده ، از زمانی که عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور بودند و عهد و پسمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند.» نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت فرستاده شده است ، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی ها ، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند .
حال اگر عضر جمعه ای بعد از نماز مغرب و عشاء ، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه) ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است ، شما را به خدا قسم برای کدام یک از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم ؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می کنیم ؟ نگران کدام یک می شویم ؟
آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد ، اول می پرسیم دخترم در راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(علیه السلام) را نرنجانی ؟ یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد ؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان با امام زمانت ، نمازت را خواندی ؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا نه ؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم ، آیا رنگ و بوی امام زمان(علیه السلام) را می دهد ؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم ، آیا وسایلی که مورد استفاده قرار می دهیم ، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست ؟ آیا نوع معاشرت های ما طوری هست که که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند ، همنشین با ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه ؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(علیه السلام) را می رنجاند ؟ آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام زمان ( ارواحنا فداه) باشد ؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(علیه السلام) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما بنشینند ؟ و خلاصه این که آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(علیه السلام) می پسندد ؟
دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) بیرون می آمدم ، دیدم شخصی فریاد می زند ؟ آی دزد ، پولم را دزدیدند و ... ، مردم هم با یک حالت تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند ، با خودم گفتم : الان اگر کسی فریاد بزند : امام زمانم نیست ، امام زمانم نیامد و ... ، مردم با یک حالت تمسخر به او نگاه می کنند و می گویند : او دیوانه شده است .
همه این ها یک طرف که این گونه نیستیم ، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می کنیم که انگار از امام زمان ، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده (3) ، طلبکار هم هستیم .
به هر حال یادمان نرود که علاوه بر این که امام زمان(علیه السلام) چشم خداست و تمام زندگی ما را می بیند ، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و بر اساس آن چه عمل کرده ایم ، با ما رفتار می کنند.
پاورقی:
1- اصول کافی ، کتاب الحجه ، ح31
2- مفاتیح الجنان –زیارت روز جمعه امام زمان علیه السلام
3- حضرت ولی عصر(علیه السلام)) می فرمایند : « نحن صنایع الله و الخلق بعد صنایعنا» . الاحتجاج ،شیخ طبرسی،ج2 ، ص466
بخش مهدویت تبیان
حجاب و عفت:
مرحوم آیت الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (عج) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند. در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است. ایشان می گوید هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم!»
بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.» (1)
رعایت حلال و حرام در زندگی
یکی دیگر از نگرانی های امام زمان (عج) بی توجهی مردم به حلال و حرام است. یکی از دانشمندان مدت ها در آرزوی زیارت حضرت مهدی (عج) بود، برای رسیدن به این هدف زحمت های فراوان کشید از جمله علم جفر آموخته و چلّه نشینی کرده و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله رفته بود. اما هر چه می کوشید راه به جایی نمی برد تا به او گفتند: دیدار امام زمان (عج) برای تو ممکن نیست مگر در فلان شهر. او حدود 37 روز در آن شهر می ماند تا در بازار آهنگرها کنار دکان پیرمردی قفل ساز هنگامی به محضر امام زمان (عج) شرفیاب می شود که آن حضرت در کنار پیرمرد قفل ساز نشسته و با او گرم گرفته بودند و سخن می گفتند. در همین حال می بیند پیرزنی ناتوان و قد خمیده ،عصا زنان آمده و با دست لرزان قفلی را نشان داد و گفت: «برای رضای خدا این قفل را به مبلغ سه شاهی از من بخرید. من سه شاهی پول نیاز دارم.»
پیرمرد با کمال سادگی گفت: «این قفل دو عباسی و هشت شاهی ارزش دارد، من آن را به هفت شاهی می خرم زیرا در معامله دو عباسی بیش از یک شاهی منفعت بردن بی انصافی است.» پیرزن با ناباوری گفت: «من التماس کرده ام اما هیچ کس راضی نشد این قفل را به سه شاهی از من خریداری کند.» سرانجام پیرمرد هفت شاهی پول به آن زن داد و قفل را خرید هنگامی که پیرزن رفت امام عصر (عج) به من فرمود: «آقای عزیز! دیدی؟ اینطور باشید تا ما به سراغ شما بیاییم. چلّه نشینی لازم نیست، علم جفر سودی ندارد، علم سالم داشته باشید و مسلمان باشید. در تمام این شهر من این پیرمرد را انتخاب کرده ام چون دین دارد و خدا را می شناسد، هفته ای بر او نمی گذرد مگر اینکه من به سراغ او می آیم و از او دلجویی و احوال پرسی می کنم.»(2)
بی توجهی شیعیان به امام زمان(عج)
مرحوم حاج محمدعلی فشندی تهرانی می گوید که در مسجد جمکران سیدی نورانی را دیدم با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد و گفتم: «آقا! شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (عج) نزدیک گردد.» فرمودند: «شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند، اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما می رسد.»(3)
اعمال ناپسند و بی توجهی به عرضه اعمال
در تشرّف مرحوم شیخ محمدطاهر نجفی، خادم مسجد کوفه، می فرمایند: «آیا ما شما را هر روز رعایت نمی کنیم؟ آیا اعمال شما بر ما عرضه نمی شود؟ چرا شیعیان برای فرج ما دعا نمی کنند؟»(4)
آقامیرزا محمدباقر اصفهانی می گوید که شبی در خواب گویا مولایم حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنید و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمائید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.»(5)
در تشرّف آقا شیخ حسیم سامرایی در سرداب مقدس فرمودند: «به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را قسم بدهند به حق عمه ام حضرت زینب (علیها سلام) که فرج را نزدیک گرداند.»(6)
در تشرّف مرحوم آیت الله حاج سید محمد- فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی (ره)- امام زمان (عج) فرمودند: «از علایم ظهور فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندد. شما برای فرج من دعا کنید.»(7)
در تشرّف دیگری که یکی از علماء به محضر امام زمان (عج) پیدا کرده بود آن حضرت فرمودند: «به آنان بگو که برای فرج من دعا کنید تا خدا مرا از زندان غیبت نجات دهد.» (8)
همکاری شیعیان با ظالمان و ستمگران
شیخ عبدالحسین حویزاوی می گوید مردی به نام میرزا احمد رئیس شهرداری نجف اشرف بود، او مرد متدین و خوبی بود که به اجبار او را شهردار کرده بودند. شبی در عالم رؤیا به محضر امام زمان (عج) مشرّف شدن و دیدم که رئیس شهرداری نجف نزد ایشان حاضر است حضرت با تندی به او فرمودند: «چرا داخل شغل حکومتی شدی و اسم خود را در زمره آنها محسوب داشتی؟» بعد مطلبی فرمودند که آن مرد متوجه نشد من خواستم گفته حضرت را به او بفهمانم. گفتم حضرت بقیه الله (عج) می فرمایند:وَ لا ترکَنُوا اِلی الّذین طَلَمُوا فَتَمّسکُمُ النّار؛ یعنی، به سوی ستمگران میل نکنید به آنان تکیه ننمایید که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد.» وقتی این جمله را گفتم، حضرت رو به من کرد و فرمود: «پس تو چرا مدح می کنی؟» عرض کردم: «تقیه می کنم.» حضرت دست مبارک را به دهان گذاشتند و به عنوان انکار سخن من با تبسم فرمودند: «تقیه! تقیه! تقیه!- یعنی تو از روی خوف و تقیه مدح نمی کنی- هفت روز بیشتر از عمر تو باقی نیست فردا برو و مُهر حکومتی را رد کن.»(9)
تحصیل معارف از طریق غیر مشروع
امام زمان (عج) می فرماید: «طَلَبُ المَعارِف مِن غَیرِ طَریقَتِنا اَهلَ البَیتِ مُساوِقُ لِلاِنکارِنا؛ یعنی، بدست آوردن معارف جز از طریق ما خاندان پیغمبر (ص) مساوی با انکار ماست.»(10)
گناه شیعیان
امام زمان (عج) می فرمایند: «نادان ها و کم خردان شیعه و کسانی که به اندازه پر و بال پشه دین ندارند- با رفتار و گفتار ناشایست خود- ما را آزار می دهند.»(11) امام زمان (عج) می فرمایند: «به خدا پناه می برم از کوری بعد از بینایی و از گمراهی بعد از هدایت.» (12)
پرهیز از تصرف اموال معصوم (علیه السلام)
از توقیع شریفی که به وسیله ی نایب دوّم ابوجعفر محمد بن عثمان از امام عصر (عج) رسیده است، آن حضرت در مورد خمس که باید به فقیه جامع الشرایط پرداخت شود، می فرماید: «کسی که آنچه را از اموال ما در دست او است حلال می داند و بدون اجازه ما در آنها تصرف می کند، همانند تصرفی که در مال خود می کند، ملعون است و در روز قیامت از دشمنان ما محسوب می گردد.»(13)
امام زمان (عج) در توقیع شریفی می فرمایند: «هر کس در اموال مربوط به ما تصرف کند و بخورد، بدرستی که آتش را در شکم خود وارد کرده است و به زودی در آتش افروخته وارد خواهد شد.»(14)
ایشان می فرماید: «وقتی برای هیچ کس جایز نباشد که در مال دیگران بدون اجازه آنان تصرف کند چگونه این کار در مال ما جایز می شود؟»(15)
در توقیع دیگر می فرماید: «لعنت خداوند و ملائکه و تمامی مردم بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بداند و در آن تصرف کند.»(16)
پی نوشتها :
(1) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 3 ، ص 158.
(2) ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 268.
(3) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 155.
(4) برکات حضرت ولی عصر (عج) ، ص 35.
(5) ملاقات با امام عصر (عج) ، ص 87.
(6) ملاقات با حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 251.
(7) شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج 1 ، ص 184.
(8) کرامات الصالحین ، ص 174.
(9) برکات حضرت ولی عصر (عج) ، ص 361.
(10)صحیفه المهدی ، ص 334.
(11)احتجاج ، ج 2 ، ص 474.
(12)الخرائج ، ج 3 ، ص 1110.
(13)کمال الدین ، ص 520.
(14)کمال الدین ، ص 520.
(15)کمال الدین ، ص 521.
(16)نجم الثاقب ، ص 411.
بخش مهدویت تبیان
آیتالله العظمی بهجت (ره)، اصلیترین مسبّب غیبت را خود مردم میبینند؛ گذشتگان به نوعی و موجودین به نوعی دیگر؛ "سبب غیبت امام زمان(ع) خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمیرسد وگرنه در میان ما بیاید و حاضر شود چه کسی او را میکشد؟ آیا جنّیان آن حضرت را میکشند یا قاتل او انسان است؟ ما از پیش در طول تاریخ ائمه امتحان خود را پس دادهایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت میکنیم و یا اینکه او را به قتل میرسانیم؟!
در این مقاله خواهان آن هستیم که اسباب غیبت مولایمان صاحب العصر و الزمان را در لسان فقیه و استاد بزرگ آیت الله بهجت (ره) بیان نماییم .
1. وضعیت امام غائب(عج)
آیتالله العظمی بهجت (ره)چونان سایر عالمان شیعی، امام را بزرگترین آیت حق، "آینهای که تمام عالم را نشان میدهد "1، "ولیّ نعمت ما و مجرای رساندن فیض به ما "2 دانسته، درباره امام عصر(ع) میفرمایند: "اهلبیت همه نور واحدند؛ لذا انسان به هر کدام متوسل شود از دیگری جواب میگیرد. البته مصالحی در کار است همچنان که حضرت رسول(ص) در پاسخ حاجات درخواست شده از ایشان، به حضرت امیر(ع) و آن حضرت به امام حسن(ع) تا امام زمان(ع) حواله دادهاند. زیرا مجری امور در این زمان آن حضرت است؛3 نه فقط به لحاظ ظاهری بلکه به لحاظ ولایت باطنی نیز "نزدیکترین ائمه به ما حضرت حجت(عج) میباشد ".4
"چه مصائبی بر امام زمان(عج) ـ که مالک همه کره زمین است و تمام امور به دست او انجام میگیرد ـ وارد میشود، و آن حضرت در چه حالی است و ما در چه حالی؟ او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از این مطلب غافلایم و توجّهی نداریم. "5 همچنین در جایی دیگر از دستبسته بودن امام سخن میگوید. و مثال او را مثال ناقه صالح میخوانند. "ما از غمخوار، هادی، حامی و ناصر خود قدردانی و شکرگزاری نمیکنیم و واسطه خیر را پی میکنیم که: "فعقروها ".6
پس به عکس آنچه برخی عوام تصور دارند، امام غائب، فارغ از ما، در نعمت و سرور و در باغی خوش آب و هوا منزل ندارد بلکه در صبری جان کاه روزگار میگذراند. حضرت غائب(عج) عجب صبری دارد با اینکه از تمام آنچه که ما میدانیم و نمیدانیم اطلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاریهای ما باخبر است...7. خدا عجب صبری به ولی عصر(ع) داده که هزار سال است میبیند بر سر مسلمانان چه بلاهایی میآید و چه بلاهایی خود مسلمانان بر سر هم میآورند، و همه را تحمل میکند.8
2. وضعیت مأمومان در غیبت
از نظر آیتالله العظمی بهجت (ره)، همه شیعیان فرزندان فاطمه(س)اند9 اما این مأمومین امام غائب دارای دو وضعیتاند: وضعیت بالقوه آنها که همان داراییها و امکانات آنهاست. در کلمات ایشان دو چیز گنج و کنز عالی است:
الف ـ میراث علمی ائمه اطهار(ع) :
ایشان در معرفی این گنجینه مهم میفرماید: "این همه ودایع، کتب، مخازن علم، روایات، و ادعیه در اختیار ما گذاشتهاند به گونهای که اگر کسی بخواهد امامی را حاضر بیابد، یا صدایش را از نوار گوش دهد، یا در خدمتش باشد تا مطالب آنان را استماع کند ـ نه اینکه خود در محضر آنان صحبت کند ـ بهتر از اینها را پیدا نمیکند. همه چیز در دسترس ما است ولی حالمان مانند حال کسانی است که هیچ ندارند. "10
ب ـ استمرار فیض امام(ع):
گنج دیگر شیعیان، داشتن امام حیّ و استمرار فیض او است که به لحاظ عملی هماکنون هم شیعیان میتوانند از او بهره ببرند. آیتالله العظمی بهجت (ره)در پاسخ به سؤالی که از ایشان شده بود: چرا ما باید از عترت محروم باشیم؟ پاسخ دادند: "چه کسی گفته از فیوضات آنان محرومایم؟ ما به اختیار محرومایم! همچنین: "نور الامام فی قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئه بالنهار " منتها دنبال کردن و طلب میخواهد. در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبان و شیعیاناش زیاد دیده شده است باب لقاء و حضور کاملاً مسدود نیست، بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمیشود انکار کرد. "11
اما این وضعیت بالقوه شیعه و امکانات اوست. وضعیت بالفعل و موجود مأمومین در نظر ایشان پست و ناچیز است: "مسلمانان زعیمی ندارند که در زیر لواء و پرچم او قرار گیرند زیرا سنّیان که اصلاً قائل به زعیم و امام نیستند و شیعه هر چند اعتقاد به امام دارد ولی در عمل و وضعیت مانند سنّیان هستند و با آن فرقی ندارند! "13
در واقع یک تشیع اسمی است. از این رو انذار میدهند: "اگر امام زمان هم بیاید با او همان معامله را میکنیم که با آبای طاهرینش کردیم! آیا میشود امام زمان(ع) چهار صد میلیون [تعداد شیعیان] یاور داشته باشد و ظهور نکند؟14
اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بندگانی هستند که علم و صوابشان مُطَّرِد است یعنی با داشتن مقام عصمت، نه خطا میکنند و نه خطیئه و امام زمان(عج) عین الله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و یده الباسطه (چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاده خداوند) است و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد، معذلک گویا ما ائمه و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نمیدانیم بلکه گویا مانند عامّه اصلاً زنده نمیدانیم و به کلّی از آن حضرت غافل هستیم. "15
یعنی با وجود در اختیار داشتن میراث علمی آنها مثل کسانی هستیم که هیچ ندارند و نسبت به فیوضات معنوی آنها نیز مثل کسانی هستیم که اصلاً امام را متولد شده نمیدانند!
3. اسباب غیبت امام(ع)
نکته در خور توجّه در کلمات ایشان این است که ایشان چنین غیبتی را بیسابقه میدانند: " امیدوارم خداوند برای یک مشت شیعه مظلوم، صاحبشان را برساند. زیرا در عالم چنین سابقهای نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد! چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امّتهای گذشته غیبت مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم غیرمقدّر اتفاق نیفتاده است. "16
بر این اساس از آنچه گذشت میتوان حدس زد عامل اصلی غیبت نزد ایشان چیست؟
آیتالله العظمی بهجت (ره)، اصلیترین مسبّب غیبت را خود مردم میبینند؛ گذشتگان به نوعی و موجودین به نوعی دیگر؛ "سبب غیبت امام زمان(ع) خود ما هستیم زیرا دستمان به او نمیرسد وگرنه در میان ما بیاید و حاضر شود چه کسی او را میکشد؟ آیا جنّیان آن حضرت را میکشند یا قاتل او انسان است؟ ما از پیش در طول تاریخ ائمه امتحان خود را پس دادهایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت میکنیم و یا اینکه او را به قتل میرسانیم؟! "17
ایشان از عدم قدردانی و شکرگزاری مردم نسبت به غمخوار، هادی، حامی و ناصر خویش، و حتی بدتر از آن اینکه برخی آلت دست دشمنان امام هم میشوند، گله میکنند: " با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عین الله الناظره است آیا میتوانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؟ و هر کاری را که خواستیم انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او میگیریم و به نفع دشمنان به کار میگیریم و آلت دست کفار و اجانب میشویم و به آنان کمک میکنیم! "18
پینوشتها:
1. رخشاد، محمد حسین، 600 نکته در محضر آیتالله العظمی بهجت، ص 8.
2. همان، ص 1.
3. همان، ص 174.
4. ساعی، سید مهدی، به سوی محبوب، 55.
5. رخشاد، همان، ص 188.
6. همان، ص 1.
7. همان، ص 210.
8. همان، 104.
9. همان، ص 2.
10. همان، ص 78.
11. همان، ص 247.
12. دلاور، مسعود، فیضی ورای سکوت، ص 30.
13. امیدیان، محمد تقی، امام زمان(ع) در کلام آیتالله العظمی بهجت (ره)، ص 56.
14. رخشاد، همان، ص 1.
15. همان، ص 2.
16. همان، ص 173.
17. همان، ص 91.
18. امیدیان، همان، ص 37.
بخش مهدویت تبیان
گفت : در میزنند مهمان است
گفت : آیا صدای سلمان است؟
این صدا نه ،صدای طوفان است
مزن این خانه ی مسلمان است
مادرم رفت پشت در ، اما
گفت : آرام ما خدا داریم
ما کجا کار با شما داریم
و اگر روضه ای به پا داریم
پدرم رفته ما عزاداریم
پشت در سوخت بال و پر ، اما
آسمان را به رسیمان بردند
آسمان را کشان کشان بردند
مادرم داد زد بمان ، بردند
بازوی مادرم سپر ، اما
بین آن کوچه چند بار افتاد
اشک از چشمان یاس افتاد
پدرم در دلش شرار افتاد
تا نگاهش به ذوالفقار افتاد
گفت : یک روز یک نفر اما ...
شاعر: سيد حميد رضا برقع
نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست
نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع
که شهر ما نه مُهیای گامهای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند
قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه
کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست
نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش
که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست
نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها
به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه
که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست
نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟
نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق
دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست
ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا
کسی برای شهادت به کربلای تو نیست
نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما
هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا
برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست
السلام علیک یا مظلوم یا حجه ابن الحسن العسکری
محبت به امام زمان(عج) تحمیلی نیست!
وقتی به محبت مادر به فرزند یا محبت های دیگر می نگریم می بینم که به صورت تحمیلی نبوده و خود بخود در دل انسان جای گرفته است. اصولا محبت امری تحمیلی نیست. در مورد امام عصر نیز باید به مرحله ای برسیم که این محبت در دل ما جای بگیرد و تحمیلی نباشد. در این صورت مشکل ما از ریشه حل خواهد شد.
برخی محبت ها ذاتی است و از دست انسان خارج است مانند محبت پدر و مادر به فرزند. هیچ گاه پدر یا مادر را مجبور نمی کنند تا فرزندش را دوست داشته باشد. به همین علت در قرآن کریم سفارش نشده که ای والدین شما فرزندانتان را دوست داشته باشید اما به فرزندان سفارش فراوان شده که به والدین احترام گذارده و با آنان مهربان باشند. (23و24 سوره اسراء) این بدان دلیل است که پدر و مادر خواهی نخواهی فرزندان را دوست می دارند زیرا فرزندان پاره تن والدین هستند.
برخی محبت ها نیز به مرور زمان و در اثر ارتباط و مأنوس شدن با افراد به وجود می آید مانند بسیاری از دوستی های متداول در جامعه.
محبت اهل بیت و خصوصاً امام زمان(عج) به ما شیعیان ذاتی است. ما شیعیان پاره تن امامانمان هستیم. آن بزرگواران فرمودند: شیعیان از باقی مانده گل ما خلق شدند. بنابراین ایراد و اشکال از ناحیه من و شماست که محبت حقیقی پدران معنوی خصوصا امام زمان خود را از دست داده ایم. امام زمان(عج) می فرماید: ما در مراعات شما کوتاهی نکرده و یاد شما را فراموش نمی کنیم.
پس باید هر یك از شما (شیعیان)، كارهایى را كه موجب جلبِ محبّت مىگردد، انجام دهید و باید از كارهاى ناپسندى كه خشم و غضب ما را در پى دارد، اجتناب كنید. پس (آگاه باشید كه) مرگ آدمى ناگهان مىرسد كه در آن، دیگر توبه سودى نمىرساند و ندامت، نمىتواند او را از عذاب برهاند
وقتی فرزندی را قبل از به وجود آمدن علاقه بین او و والدینش از هم جدا کنند پدر و مادر آن فرزند را تا آخر عمر فراموش نمیکنند اما پس از مدت کوتاهی آن فرزند یاد والدین عزیز خود را از یاد خواهد برد. در مورد رابطه ما با امام زمان مشابه این اتفاق رخ داده. آن قدر انس و ارتباط ما با حضرت کم شده که گویا دیگر محبتی در این دل بی معرفت نمانده. جذبه و کشش از طرف آقا کم نشده، من و تو بی معرفت شده ایم. ایشان به ما نزدیک است ما از ایشان دور هستیم.
آیة الله بهجت(ره) میفرمودند: «او « عین الله الناظرة و أذنه الواعیة» است و جلوتر از ماها میشنود حرف ما را! بلکه خودمان که حرف میزنیم این صدا از لب میآید به طرف گوش، فاصلهای دارد، او جلوتر از این فاصله، حرف ما را میشنود از خودمان، کلام خودمان را! آن وقت آیا ما میتوانیم کاری بکنیم که او نفهمد؟ میتوانیم کاری بکنیم که او نداند؟... چرا کاری نمیکنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببینید؟ او ما را میبیند و ما او را نمیبینیم! پس چرا این قدر دوریم؟»(بهارانه، ص 59)
راه ایجاد ارتباط با اهل بیت علیهم السلام و مخصوصاً حضرت ولی عصر عبارت است از:
1- معرفت خداوند متعال
2- اطاعت محض از پروردگار
این دو موجب حب به خداوند و محبت نسبت به همه آن ها که خدا آنان را دوست می دارد- مثل انبیاءو اوصیاء- می شود. مخصوصاً موجب علاقه و ارتباط با محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم می شود که نزدیک ترین آن ها به ما حضرت صاحب الامر است.» (بهارانه، ص58)
حقیقت این است که آن قدر از اماممان دور شده ایم که اعتقاد درستی هم برایمان نمانده.آیة الله بهجت رحمة الله علیه می فرمودند:« چنان چه در اطاقی در بسته باشیم و بدانیم که قدرت بزرگی مثل آمریکا پشت در ایستاده و سخنان ما علیه و له خود را می شنود و ضبط می کند و به موقع علیه ما به اجرا می گذارد، چقدر حال ما فرق می کند و مواظب سخنان خود می شویم! با این که آن ها را نمی بینیم ولی علم داریم و می دانیم که پشت در هستند. پس چرا حال ما نسبت به امام زمان چنین نیست در انجام آن چه بر له و علیه اوست!؟ و هیچ با اهل تسنن که چنین اعتقادی ندارند فرق نداریم!؟» (بهارانه،ص54) بنابراین بسیاری از مشکلات ما از بی معرفتی است. آیا شده یک روز از خواب که برمی خیزیم اولین کاری که می کنیم این باشد که به مولایمان سلام کنیم. مگر ما او را ارباب خود نمی دانیم ما چه بنده ای هستیم که این قدر بی ادب می باشیم و حتی از یک سلام کردن به مولای مهربانمان دریغ می کنیم. این مطلب علتی ندارد به جز « کمی معرفت». آیة الله بهجت رحمة الله علیه می فرمودند:« طبیبی در نزدیکی وفاتش به همه انوار معصومین سلام کرد و تعظیم نمود ولی هیچ کدام از حضار کسی را نمی دیدند! آن بزرگواران که در وقتش به ان ها احتیاج داریم نباید کاری کنیم که دم آخر بگویند: ما این شخص را نمی شناسیم!» (بهارانه،ص65)
آیا شده یک روز از خواب که برمی خیزیم اولین کاری که می کنیم این باشد که به مولایمان سلام کنیم. مگر ما او را ارباب خود نمی دانیم ما چه بنده ای هستیم که این قدر بی ادب می باشیم و حتی از یک سلام کردن به مولای مهربانمان دریغ می کنیم. این مطلب علتی ندارد به جز « کمی معرفت»
پس در آغاز راه باید قلب نازنین ایشان را با اعمال نادرست خود به درد نیاوریم. ، اگر ما در انجام واجبات و ترک محرمات که عصاره بندگی است کوتاهی نکنیم قطعا امامی که یاد ما را فراموش نخواهد کرد نیز به ما نظر لطف خواهد کرد.
پدر آیت الله سیستانی در مشهد مقدس برای تشرف به محضر امام زمان علیه السلام ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه، هرهفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز کرده بود. ایشان می فرمود:» در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه ای نزدیک به آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید. از جای برخاستم و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم. خانه کوچک و فقیرانه ای بود که از درون آن نور عجیبی می تابید. در زدم وقتی در را باز کردند مشاهده کردم که حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه ای سفید روی آن کشیده بودند. وقتی وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم، حضرت به من فرمودند: « چرا این گونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمل می شوی؟ مثل این باشید تا من به دنبال شما بیایم. بعد فرمود: این بانویی است که در دوره بی حجابی ( دوره رضا خان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.» (پرچم بر افراشته، اتحادیه انجمن اسلامی دانش آموزان، ص53)
با توجه به مطالب بالا آن چه مهم است و باید اتفاق بیافتد ایجاد محبت است. یک محبوب، اگر ببیند که محبّ او در پی بر آوردن خواسته اوست حتما به محبوب خود نگاه خواهد کرد و نگاه محبوب محبت او را به ارمغان خواهد آورد. آن حضرت (عج) مىفرماید: پس باید هر یك از شما (شیعیان)، كارهایى را كه موجب جلبِ محبّت مىگردد، انجام دهید و باید از كارهاى ناپسندى كه خشم و غضب ما را در پى دارد، اجتناب كنید. پس (آگاه باشید كه) مرگ آدمى ناگهان مىرسد كه در آن، دیگر توبه سودى نمىرساند و ندامت، نمىتواند او را از عذاب برهاند.
امام زمان که محبوب حقیقی ما شیعیان است از ما چیزی نمی خواهد مگر اطاعت از پروردگار متعال که محبوب امام زمان است. اصولا میان محبوب بودن خداوند و امام زمان تفاوتی نیست زیرا خواست امام زمان نیز چیزی جز خواست خداوند نمی باشد.
برای رسیدن به معرفت و محبت امام زمان موارد زیر نیز مدد کار ما خواهد بود. البته این موارد نیز جدای از موارد بالا نمی باشد.بیشتر موارد بالا به حوزه شناخت برمی گشت اما آن چه در ذیل می آید بیشتر مربوط به حوزه عمل است.
1- طهارت نفس: اولین طریق عالی برای ارتباط با حضرت مهدی (عج) انجام دادن واجبات و ترک معاصی و گناهان است. یكى از عوامل دورى انسان از امام زمان(عج) و قطع ارتباط روحى و معنوى و ناخشنودى آن حضرت، ارتكاب محرّمات الهى و گناهان است.
یکی از شاه کلید های ارتباطی ما برای رسیدن به قرب الهی ارتباط با ائمه اطهار است. اگر ما در کنار خود سازی که انجام می دهیم از این بزرگواران نیز مدد بجوییم آن گاه در کار ما نه تنها تسریع خواهد شد بلکه عنایت ویژه امام عصر(عج) نیز ما را فرا خواهد گرفت
آن حضرت در توقیع شریف به شیخ مفید(ره) مىفرماید: «شما مكلّف هستید كه اوامر و دستورات ما را به دوستانمان برسانید، با اینكه ما بر اساس فرمان خداوند بزرگ و صلاح واقعى خود و شیعیانمان - تا زمانى كه حكومت بر دنیا در اختیار ستمگران است - در نقطهاى دور و پنهان از دیدهها به سر مىبریم ؛ ولى از تمام حوادث و ماجراهایى كه بر شما مىگذرد، كاملاً مطّلع هستیم و هیچچیز از اخبار شما بر ما پوشیده نیست. از خطاها و گناهانى كه بندگان صالح خداوند، از آنها دورى مىكنند ؛ اما شما آنها را مرتكب مىشوید نیز با خبریم. از عهدشكنىها و پشت سر گذاشتن عهد و پیمانها با اطلاعیم... پس از خداوند بترسید و تقوا پیشه كنید و ما خاندان رسالت را مدد رسانید.سعى كنید اعمالتان به گونهاى باشد كه شما را به ما نزدیك سازد و از گناهانى كه موجبات نارضایتى ما را فراهم مىنماید، بترسید و دورى كنید.
باید دانست كه امام هر زمان، مظهر رحمت و رأفت الهى و واسطه فیض بین خالق و مخلوق است. تمام نعمتها به بركت وجود امام و حجّت هر زمان به مردم مىرسد و تمام بلاها نیز به بركت وجود او رفع مىشود و با اندكى اشتباه و خطایى، این الطاف و بركات از انسان دریغ نمىگردد. او مظهر رحمت الهى است و هیچ سود و منفعتى را از دیگران توقّع ندارد و جز در راه منافع آنان قدم بر نمىدارد. در عنایت و لطف او، هیچ بخل و كاستى راه ندارد.به همین جهت امام زمان دست گناه كاران را مىگیرد و آنان را از غرقاب گناه نجات مى دهد وبا هدایتهاى باطنى و خدایى خود،آنها را به خدا نزدیك مىكند
2- توسل به ائمه اطهار: یکی از شاه کلید های ارتباطی ما برای رسیدن به قرب الهی ارتباط با ائمه اطهار است. اگر ما در کنار خود سازی که انجام می دهیم از این بزرگواران نیز مدد بجوییم آن گاه در کار ما نه تنها تسریع خواهد شد بلکه عنایت ویژه امام عصر(عج) نیز ما را فرا خواهد گرفت. در میان معصومین توسل به حضرت ابا عبد الله الحسین بیشتر سفارش شده و خود ائمه فرموده اند: ما کشتی نجات هستیم اما [امام] حسین (علیه السلام) از ما سریع تر است. توسل به امام حسین و خود امام زمان در طول این را ه یاری گر ماست.
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش مهدویت تبیان
تش تا آن شب در جریان مطالعات مهدوی ام در اشخاص و نشانه های ظهور با شخصی به نام "گل پری" مواجه نشده بودم . مستمعین مشتاق در جشن میلاد امام زمان (عج) می گفتند مداحی به نام "جلال همتی" این آهنگ را خوانده است!!!
اولین باری بود که به کاظمین و سامرا می رفتم!
هنگامی که با حرم مخروبه امامان عسکریین مواجه شدم برایم باور کردنی نبود !
وقتی خودم را در کنار ضریح پارچه ای این دو امام یافتم، بهت تمام وجودم را گرفت!
باورم نمی شد ، اینجا سردابه مقدس امام زمان (عج) است که ایچنین سقف آن ، به خاک مطهرش سجده کرده است !
اما آنچه تمام وجودم را سوزاند ، شعار نویسی ها و ناسزاهایی بود که علیه امیر المومنین علی (ع ) در خروجی شهر سامرا بر روی دیوارها دیده می شد!
گویا مظلومیت این خاندان ابدی است!
می خواستم فریاد بزنم :
آهای مردم سامرا هنوزهم در فرهنگ لغات ما، ضرب المثل "گدای سامرا" وجود دارد.
با شما هایم که یک عمر شهرتان جیره خور کرامات زائران حرم خلیفگان خدا بر روی زمین بوده است!
گویا یادتان رفته که نام شهرتان "سامرا" مخفف جمله "سُر مَن رَﺁه" به معنی : "شاد شد هرکه او(حضرت حجت) را دید" است!
دیگر همان 100 خانواراندک شیعه هم که دراطراف حرم در این شهر ساکن بودند به خاطر فشار وهابیون کوچ کرده اند. و مرقد مطهر امام هادی ،امام عسگری ،حضرت نرجس خاتون و حکیمه خاتون(عمه حضرت حجت)(علیهم السلام) را (که هر چهار تن در داخل یک ضریح قرار آرمیده اند) درانبوهی از گرگهای درنده تنها گذاشته اند.
وهابی ها برای کتمان حقیقت می گویند: منظور از "سُر مَن رَﺁه" خود شهر سامرا است، یعنی شاد شد هرکه شهر سامرا را دید.
گویا اینها قواعد زبان خودشان را هم درست نمی دانند! که "ه" در آخر جمله مذکور به ضمیر مذکر اشاره می کند و در زبان عربی تمامی شهر ها مونث محسوب می شوند و در این صورت می بایست آخر جمله اینچنین می بود " رَﺁها ".
راستش را بخواهید اینها خوب می دانند حتی بهتر از ما ، لیکن بر دلهایشان مهر زده اند (ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه...).
خادم سرداب امام زمان (عج) می گوید : تا چند دهه پیش ناصبی ها در جلوی درب سرداب با شمشیر می نشستند تا امامی را که در آنجا غیب شده است ، هنگام باز گشت ترور نمایند.(شگفتا از این ژرفای حماقت)!!!
البته این حماقت در این تفکر(وهابیت) درونی و جاودانه است ، حتما شنیده اید که وهابی ها در شهر مکه ، بین رکن و مقام "جایی که امام زمان(عج) حرکت جهانی خود را اعلام خواهد نمود" دوربین مخفی کار گذاشته اند و یا اینکه بر روی هتلهای مشرف به خانه خدا تک تیر اندازانی شبانه روز کشیک می دهند تا در بدو اعلام ظهور حضرت حجت (عج) ایشان را ترور نمایند!
در سرداب مقدس ،خطاب به امام زمان می گویم : آقاجان مهم نیست به عوضش در ایران ما با تمام وجود در خدمتتان هستیم!
اینجا تهران است پایتخت ایران" شیعه خانه امام زمان(عج) "شب نیمه شعبان .
تقریبا دو روزی می شود که از زیارت 6 امام بزرگوار در عراق بازگشته ام!
جزء معدود سالهایی است که در شب نیمه شعبان برنامه ای ندارم ، راستش در تشرف دوباره ام به کربلای معلی ،با اینکه آنجا هم علیه وهابی ها ،صهیونیستها و فراماسونها سخنرانی کردم ، اما هیچ کدام ازآتش درونم که ناشی از غربت بی مثال سامرا و حرم مطهر امام هادی و امام حسن عسگری (علیهما السلام)بود ، نکاست.
خاطره آنچه در عراق ، این کشور جنگ زده خصوصا در سامرا دیده بودم چنان جانم را می آزارد که حوصله خودم را هم ندارم چه رسد به سخنرانی!
مانند خیل کثیر ایرانیان در خیابانها مشغول قدم زدن هستم ، بازار شیرینی و شربت و شکلات گرم است ، جلوی اکثر مغازه ها بساط پذیرایی رو به راه است و نواهای طرب انگیز در جشن میلاد امام زمان به قول معروف "خرس را هم می رقصاند" چه رسد به عابرین!!!
تجمع زیاد مردم در داخل یکی از کوچه ها توجه مرا به خود جلب می کند ، باور کردنی نیست.
تعداد زیادی از پسران و مردان جوان مشغول رقص و پایکوبی هستند و تقریبا همان مقدار دختر نیز ایشان را در داخل دایره تماشایشان با صدای دستها و هورا هایشان همراهی می کنند!
هر از گاهی این جوانان مست از رقص به صورت دسته جمعی خودشان را به سمت این لایه حفاظتی (دختران) هل می دهند تا شاید ازرهگذر این اختلاط حاجتی برآورده شود.
فقط و فقط 10 متر آنطرف تر، دو پسر جوان را می بینم که با بی شرمی تمام در فرورفتگی محل نصب آیفون خانه ای مشغول کشیدن کراک هستند!
نمی دانم شاید آنها هم خود را برای بزم میلاد امام زمان(عج) آماده می کنند، هرچه باشد آنها شیعه هستند و امشب میلاد تنها امام حی و حاضر شان است.
بله ،اندکی بعد آنها هم به جمع می پیوندند!
پنجره تمامی آپارتمان ها باز است و همه و همه مشغول نظاره این شادی عمومی هستند از پنجره طبقه دوم یکی از واحد ها باند بزرگی با طناب به نرده های بالکن بسته شده است و آهنگ های در خواستی را پخش می کند و بعضا با صدای یکپارچه "دوباره ،دوباره" جمع تعدادی از آهنگ ها تکرار می شوند.
یکی از آهنگ هایی که چندین بار با درخواست زیاد مستمعین و پایکوبان (اعم از دختر و پسر) تکرار شد: قریب به مضمون چنین می خواند:
"گل پری جون،
بله،
اینجایی جون،
بله،
بیا بریم،
نمیام،
خسته میشی،
نمیشم
وای وای وای
چقدر اطفار میریزی ..."
راستش تا آن شب در جریان مطالعات مهدوی ام در اشخاص و نشانه های ظهور با شخصی به نام "گل پری" مواجه نشده بودم . مستمعین مشتاق در جشن میلاد امام زمان (عج) می گفتند مداحی به نام "جلال همتی" این آهنگ را خوانده است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
باید در این اطراف تزریقات و یا کلینیک پزشکی باشد، چراکه بوی الکل فضا را پر کرده است ، راستش هنوز ارتباط شب میلاد امام زمان (روحی فداه) ، تزریقات ،الکل و بوی دهان برخی از آن جوانان را در نیافته ام!!!
از آن کوچه بیرون می آیم دوباره 10 دقیقه ای در خیابان پیاده می روم ، به چهار راهی می رسم در حاشیه جنوبی – شرقی آنجا که بر خلاف چهار راه بودنش به آن فلکه می گویند. جوانی را در حال فروش فیلم می یابم .
باور نکردنی است 6 عدد فیلم زیرنویس فارسی در یک دی وی دی با جلد رنگی فقط و فقط 1۰۰۰ تومان!
سرش خیلی شلوغ است . احتمالا به خاطر نیمه شعبان و این شب خجسته و برای شادی دل شیعیان حضرت، امشب زیر قیمت می فروشد.
شاید هم نذر دارد هرسال نیمه شعبان آتش به مالش بزند!
اما نمی دانم چرا در میان فیلم هایش کالکشنهای 6 تایی فیلم های پورنو (فیلم های موسوم به سوپر و نیمه سوپر) نیز به فراوانی به چشم می خورد!
سریع با ماشین حساب موبایلم ،1۰۰۰ را بر 6 تقسیم می کنم ، قیمت هرفیلم پورنو تقریبا 167 تومان می شود.دیگر شکی باقی نمی ماند که این جوان در این شب مبارک که برخی آنرا "لیله القدر" دانسته اند خیرات به راه انداخته است ، شاید بگویید اوهم سود اقتصادی خود را برده است ،پس اجازه دهید حسن نیت او را به روشی دیگر اثبات کنم:
بابت یک سی دی نرم افزار قرآنی که حقیر امسال از رسانه های دیجیتال ،درنمایشگاه کتاب تهییه نمودم ده هزار تومان پرداختم.
دوباره دست به ماشین حساب می شوم و 1۰۰۰۰ را بر 167 تقسیم میکنم .
6۰ برابر گرانتر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
با این قیاس حتما به ژرفای دست و دل بازی آن جوان پی برده اید!
تازه از این 167 تومان ،هزینه مترجم ، زیرنویس ، توزیع کننده ، ودستمزد افرادی که در چاپ رنگی جلد معرفی فیلمها نقش داشته اند را هم کسر بفرمایید!
دیگر دارم دیوانه می شوم به یادی حرفی که در سرداب مقدس خطاب به امام زمان عرض کردم می افتم:
" آقاجان مهم نیست به عوضش در ایران ما با تمام وجود در خدمتتان هستیم"!
سریع سوار تاکسی می شوم ، ای کاش در سامرا می ماندم ، بوی تعفن این شهر آزارم می دهد می خواهم از این شهر بیرون بروم .
بر خلاف میل باطنی ام با خودم این شعر را زمزمه می کنم:
نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لبها یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی ز خال تو نیست
نیا نیا گل نرگس تو را به خاک بقیع
که شهر ما نه مُهیای گامهای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به آسمان سوگند
قسم به نام و نهادت دلی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس ز رنجمان تو مکاه
کسی ز خلق و خلائق فدای راه تو نیست
نیا نیا گل نرگس بدان و آگه باش
که جای سجده گه ِ ما هنوز مال تو نیست
نیا نیا گل نرگس که چون علی تنها
به فجر صبح ظهورت کسی کنار تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مجلس ندبه
که ندبه ، ندبه خرقه است و پایگاه تو نیست
نیا نیا گل نرگس دعای عهد کجاست؟
نه این نماز جماعت به اقتدای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به جان تشنه عشق
دعا دعای ظهور است ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس سقیفه ها برپاست
ردای سبز خلافت ولی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس به مادرت زهرا
کسی برای شهادت به کربلای تو نیست
نیا نیا گل نرگس نیا به دعوت ما
هزار نامه کوفی یکی برای تو نیست
نیا نیا گل نرگس فدا شوی مولا
برای عصر عجیبی که خواستار تو نیست
السلام علیک یا مظلوم یا حجه ابن الحسن العسکری
نقطه پرگار درماندگان
پدر و مادرم فدای تو باد، ای گل خوشبوی رسالت، چهارمین قمر آسمان اصحاب کسا، امام حسن مجتبی علیهالسلام !
تا آمدی، تو را در قنداقه سپیدی از پرنیان پیچیدند و به دست خورشید سپردند تا از روزنه گوشهای تو، اذان و اقامه را در جانت سرازیر کند.
مدینه شاهد روزهای نجیبی است و این روزها، برای پنج نور مقدس چه شیرین میگذرد!
امروز علی علیهالسلام و زهرا علیهاالسلام غرق سرورند و پیامبر لبخند، به تبسمی شکفته، مهاجر و انصار و فرشتگان حوالی کهکشان را مجذوب خویش میسازد که «کریم اهل بیت»، از نسل او، پا به عرصه گیتی نهاده تا میان دو دسته از امت، آشتی برقرار کند و خون اسلام را پاسداری نماید.
چه گل بوسه هایی که لبان مشتاق پیامبر، نصیب تو نکرد!
آه! عشق و دلبستگی به تو و برادرت حسین علیه السلام ، خنکای نسیم، به مزرعه قلب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می نواخت.
تو را همواره می بوئید و می بوسید و میگفت: «خداوندا! حسن را ـ که کریم است ـ دوست دارم؛ تو نیز دوستش بدار و به دوستدارانش محبت بیکران فرما.»
پدر و مادرم فدای تو باد، ای فرزند پیغمبر! که اصحاب، از فرط بلندای قدر تو، نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم گرد و غبار کوچه های مدینه را از لباس و سر و روی تو می زدودند؛ تو را بر فراز دست های خویش بلند میکردند، تا نگذارند روی پای خویش راه بروی؛ مباد که خسته شوی، تا مگر این چنین نصیبی بیش تر از اقیانوس مهر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم و پاداش الهی، بهره آنان شود.
مدح و ستایش تو را میکنم که جلوه کرامت خداوندی؛ چه، بی آنکه مسکینِ نادار اظهار احتیاج کند و عرق شرم از جبین عزّت بریزد، انبانش را پر از نان آبرو میکردی و همیانش را سرشار از سیم و زر، تا رنج و مذلّت درخواست، پشت حیاتش را نشکند
چه داستانهای شگفت و درسآموز که از محبت و علاقه سفیر رحمت الهی، به تو و برادرت حسین علیه السلام در گلبرگ های تاریخ، میدرخشد!
این بهشت است که بر خود میبالد؛ چونان عروس که بر خود می بالد، وقتی سروش رحمانی را شنید و کلام خدا در گوش جانش پیچید که «آیا خشنود نیستی که رکن های تو را به دو گوشواره عرش الهی، حسن علیه السلام و حسین علیه السلام ، زینت داده ام؟!
دوست و دشمن از کرامت تو میگویند و به عظمت شأن و شخصیت تو اعتراف دارند؛ «سیوطی» این دانشمند اهل سنّت عرب، در تاریخ خود مینویسد:
«حسن بن علی علیه السلام دارای امتیازات اخلاقی و فضایل انسانی فراوان بود. او شخصیتی بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخی و بخشنده و مورد ستایش مردم بود.»
پدر و مادرم فدای تو باد که در طول عمر شریفت، سه بار، آن چه از مال و منال دنیا داشتی، بین خود و خدای خویش به دو نیم کردی و سهم خداوند را به فقرا و مساکین امّت بذل نمودی.
هیچ کس به یاد ندارد که حاجت مندی از خانه «کریم اهل بیت»، ناامید آمده باشد؛
امروز علی علیهالسلام و زهرا علیهاالسلام غرق سرورند و پیامبر لبخند، به تبسمی شکفته، مهاجر و انصار و فرشتگان حوالی کهکشان را مجذوب خویش میسازد که «کریم اهل بیت»، از نسل او، پا به عرصه گیتی نهاده تا میان دو دسته از امت، آشتی برقرار کند و خون اسلام را پاسداری نماید
ای کریم اهل بیت!
وجودی داشتی که پناهگاه مستمندان و نقطه پرگار درماندگان بود.
مدح و ستایش تو را میکنم که جلوه کرامت خداوندی؛ چه، بی آنکه مسکینِ نادار اظهار احتیاج کند و عرق شرم از جبین عزّت بریزد، انبانش را پر از نان آبرو میکردی و همیانش را سرشار از سیم و زر، تا رنج و مذلّت درخواست، پشت حیاتش را نشکند.
از شجاعت تو چه بگویم که به شهادت تاریخ، در شجاعت و شهامت، خلف رشید امیرالمۆمنین علیه السلام بودی، تا بدان حدّ که قلب سپاه خصم، هماره از سطوت گام های استوار تو میلرزید.
این «محمد حنفیّه» است که در جنگ جمل، شهامت بریدن دستهای شتر فتنه را ندارد و نزد امیرمۆمنان علیه السلام ، دست خالی و سر به زیر، باز میگردد و اظهار عجز میکند و پدر، این بار، پرچم این مأموریت را به دستان با کفایت تو میدهد و ناقه تزویر، زمین گیر می شود.
پدر و مادر خود را فدای قدم های تو میکنم؛ که اصحاب رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم ، هرگاه میخواستند دوستی تو را جلب کنند و محبت پیامبر را پیش کشند و عنایت الهی به خویش را سبب سازند، به هنگام هر خطابی به تو میگفتند: «پدر و مادرم فدای تو باد! یابن رسول اللّه».
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
یگانه ای و نداری شبیه و مانندی
که بی بدیل ترین جلوه خداوندی
معطل اند هزاران فرشته کاسه به دست
عسل بیاوری از آن لبی که می خندی
به قصد کشتن شاعر شدند هم پیمان
دوچشم مست تو با ابروان پیوندی!
تمام عرش خدا در طواف گهواره
نگاه خیره ی زهرا به طفل دلبندی
به نیمه رمضان و میان صوت اذان ...
رطب رسیده به دستان آرزومندی
نمی شناخت رسول خدا سر ازپایش
نمی رسید به آن لحظه ی خوشایندی
نوشته اند تو را از بهشت آوردند
نوشته اند ز عطری که می پراکندی
لبان فاطمه خندان و چشم مولا اشک
نوشته اند تو مولود اشک و لبخندی
برای خیل غلامان چه خوب مولایی!
برای حیدر و زهرا چه ناز فرزندی!
گدا که فرق ندارد تو سفره ات پهن است
درِ امید به روی کسی نمی بندی
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
چرا نام امام زمان در قرآن نیامده است؟
اهمیت پرسش ها و نه شبهه ها در باب امور دینی چنان است که سبب بسیاری از برداشت های ناصواب و شتاب زده از مسائل دینی می شود. از جمله این پرسش ها عدم ذکر شدن نام صاحب الزمان(علیه السلام) در قرآن است. اساسا چرا اگر ایشان بر حق هستند، نامشان در قرآن به صورت صریح و آشکار ذکر نشده است؟ آیا می توان به این پرسش، پاسخی قانع کننده داد؟
در روایات شیعه و سنى [المیزان، ج 12، ص 325.] آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
مَنْ ماتَ و لَمْ یَعرِف امامَ زمانِه ماتَ مِیتَةً جاهِلیّةً؛ [وسائل الشیعة، ج 27، ص 196، ح 33580] هر کسى بمیرد در حالى که امام زمان خویش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
بنابراین، بر همگان واجب است که براى شناخت امام زمان خود، تلاش کنند و از بهترین و مستحکم ترین منابع معرفتى بهره گیرند.
امام على(علیه السلام) فرمودند: فَاسْتَشْفُوه مِن اَدوائِکُم و اسْتَعینُوا بِه على اِعلَمُوا أنَّه لَیسَ عَلى اَحَدٍ بَعدَ القرآن مِن فاقَةٍ و لا لِاَحَدٍ قَبلَ القرآن مِنْ غنِىً، لَأوائِکُم؛ [شیخ کلینى، کافى، ج 1، ص 293، ح 3؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 231؛ شیخ صدوق، امالى، ص 415، ح 15.}
بدانید که هیچ کس را پس از آموختن قرآن، نیازمندى نیست و هیچ کس را پیش از آموختن آن توانگرى و بى نیازى نیست. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان، از آن کمک بخواهید.
شیوه هاى معرفى در قرآن
چرا نام مهدى(عج) به صراحت در قرآن نیامده تا جلوى انکار خیلى ها گرفته شود؟ آیا اگر نام مهدى(عج) ذکر مى شد، مردم آن را بهتر و راحت تر نمى پذیرفتند؟
شبیه همین سۆال درباره ولایت مولا على(علیه السلام) نیز مطرح است.
برداشت و استنباط فقهای ما این است که این روایات ناظر به زمان تقیه است یعنی زمانی که خلفای عباسی با شدت هر چه تمامتر از همه احتمالات و اخبار برای ردیابی امام زمان(علیه السلام)، استفاده می کردند تا آن حضرت را یافته و نابود نمایند. اما الان آن تقیه وجود ندارد آن حرکت هم منتفی است. بنابراین ذکر نام امام زمان(علیه السلام) «حرمت مادامی» است یعنی مادامی که تقیه حاکم بوده ذکر نام صریح امام(علیه السلام) حرام بوده است اما وقتی تقیه مرتفع شد حرمت هم مرتقع می شود
در پاسخ باید گفت: قرآن براى معرفى شخصیت ها به مقتضیات حکمت و بلاغت، از سه راه استفاده کرده است:
1. معرفى با اسم
: نخستین راه این است که شخصیت مورد نظر را با اسم معرفى و مطرح مى کند؛ مانند: وَ ما مُحمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خلَتْ مَنْ قَبْلِه الرُّسُل [آل عمران 3، آیه 144] و و مُبَشِّرا بِرَسُولٍ یَأتِى مِنْ بَعْدِى اِسْمهُ أحْمَد. [صف 61، آیه 6.2[
2. معرفى با عدد
: شیوه دوم، معرفى با عدد و تعداد است که قرآن نقباى بنى اسرائیل را این گونه معرفى مى کند: وَ بَعَثْنا مِنْهُم اَثنَىْ عَشَرَ نَقِیبا [مائده 5، آیه 12] و از ایشان دوازده نقیب مبعوث کردیم.همچنین گروهى را که موسى علیه السلامبرگزید تا به کوه طور ببرد، با عدد معرفى کرده است: وَ اختارَ مُوسى قُومَهُ سَبْعِینَ رَجلاً [اعراف 7، آیه 155] یعنى و حضرت موسى از میان قومش هفتاد تن را برگزید.
3.معرفى با صفت و ویژگى
شیوه سوم معرفى با صفات و ویژگى است؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را به این شیوه معرفى کرده است: "اَلَّذینَ یَتَّبعُونَ الرَّسُولَ النّبىَّ الاُمىّ... یَأمُرُهُم بِالمَعْروُفِ وَ یَنْهاهم عَنِ المُنکَرِ وَ اِنَّما ولِیُّکُم اللّهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذیِنَ آمَنوا الَّذیِنَ یُقیمُونَ الصَّلاةِ وَ یُۆتُونَ الزَّکاةِ وَ هُم راکِعُون[اعراف (7) آیه 157] کسانى که از پیامبر تبعیت مى کنند... که پیامبر ایشان را به کارهاى پسندیده دستور مى دهد و از کارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد و بر ایشان امور پاکیزه را حلال و بر ایشان امور ناپسند را حرام کرده است.
اصلا ذکر نام حضرت، مباح نیست. بعضی از اعاظم و علمای دین مستقلاً در این موضوع کتاب نوشته اند. شیخ حر عاملی در این مسئله کتاب مستقلی تألیف نموده است. مرحوم میرداماد کتاب مستقلی در این مسئله به نام «شرعة التسمیة» تألیف و بر حرمت ذکر نام اصلی امام زمان، (علیه السلام)، استدلال کرده است
در معرفى امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) نیز از این شیوه استفاده کرده است:
اِنَّما ولِیُّکُم اللّهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذیِنَ آمَنوا الَّذیِنَ یُقیمُونَ الصَّلاةِ وَ یُۆتُونَ الزَّکاةِ وَ هُم راکِعُون [سوره مائده (5) آیه 55] صاحب امر شما خدا و رسول او و کسانى اند که ایمان دارند و نماز را به پامى دارند و زکات مى پردازند در حالى که در رکوع مى باشند.
شناساندن با صفت، بهترین راه معرفى است. این نوع معرفى راه را بر سودجویان مى بندد؛ زیرا مى توان نام جعلى درست کرد؛ اما بهره بردارى از صفات، کار آسانى نبوده و قابل جعل نیست.
از این رو مى بینیم در جریان طالوت، خداى متعال بعد از آن که او را به اسم معرفى مى کند، بلافاصله وى را با صفات و نشانه نیز معرفى مى کند تا جلوى هرگونه اشتباه احتمالى گرفته شود:
وَ قالَ لَهُم نَبیُّهُم اِنّ آیَةَ مُلْکِه اَنْ یَاتِیَکُم التابُوت فِیه سَکِینَةٌ مَن رَبِّکُم و بَقیةٌ ممّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ هارُونَ تَحْمِلُه الْمَلائِکَة. [بقره ، 248] و نبى پیامبرشان به ایشان گفت: همانا نشانه فرماندارى و سلطنت او این است که تابوتى را براى شما خواهد آورد که در آن آرامشى از جانب پروردگار شما وجود دارد و در آن آنچه به جاى مانده (میراث) از آل موسى و هارون مى باشد که ملائکه آن را حمل مى کنند.
پس روشن مى شود که تنها راه معرفى، ذکر نام امام مهدى(عج) نیست و حضرت از راه هاى دیگر (صفات) معرفى شده است و قرآن به شکل هاى مختلف به وجود امام زمان(علیه السلام) و حکومت جهانى او اشاره کرده است.
از طرفى مصالحى در کار بوده که امامان معصوم(علیهم السلام) به نام ذکر نشوند که مى توان به محفوظ ماندن قرآن از تحریف اشاره کرد. درست همان علتى که ایجاب کرد آیه اکمال دین [مائده ، 3] در بین آیات تحریم خبائث و آیه تطهیر [احزاب ، 23] در بین آیه نساء النبى قرار گیرد تا ضمن ابلاغ پیام به همه حق جویان، مانع از دست بردن در قرآن نیز بشود.
آیا ذکر نام امام زمان(عج) به طور صریح جایز است؟ در بعضی روایات وارد شده که نباید صریحا اسم امام زمان، (علیه السلام)، را بیان کنیم بلکه باید بگوییم (م ح م د) در روایتی آمده است: «لا یحل لکم ذکره باسمه»
بنابراین اصلا ذکر نام حضرت، مباح نیست. بعضی از اعاظم و علمای دین مستقلاً در این موضوع کتاب نوشته اند. شیخ حر عاملی در این مسئله کتاب مستقلی تألیف نموده است. مرحوم میرداماد کتاب مستقلی در این مسئله به نام «شرعة التسمیة» تألیف و بر حرمت ذکر نام اصلی امام زمان، (علیه السلام)، استدلال کرده است.
شیخ صدوق که متخصص و استاد جمع روایات مربوط به امام زمان، (علیه السلام)، است در کمال الدین می فرماید: «والذی اذهب الیه ما روی فی النهی من التسمیة» آنچه من به آن مایل شده ام روایاتی است که در آنها از تسمیه نهی شده است.
درباره فتوا به حرمت ذکر نام صریح امام زمان(علیه السلام)، معتقدان به این رای چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طبرسی، سید اسماعیل عقیلی مولف «کفایة الموحدین»، میرداماد، علامه مجلسی، محدث نوری... هر کدام به گونه ای به حرمت فتوا داده و آن را به زمان خاص و یا با شرایط مخصوص مقید نموده و برداشت های گوناگونی از روایات مربوطه نجم الثاقب تألیف محدث نوری و دیگر مصادر مربوطه از مشروح مباحث و مطالب آگاهی حاصل نمود.
بدانید که هیچ کس را پس از آموختن قرآن، نیازمندى نیست و هیچ کس را پیش از آموختن آن توانگرى و بى نیازى نیست. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان، از آن کمک بخواهید
لکن الان قول دیگری حاکم است و آن اینکه هیچ یک از مراجع معظم تقلید ما ذکر نام امام زمان(علیه السلام)، را حرام نمی دانند زیرا روایاتی را که در این خصوص صادر شده ناظر به زمان تقیه می دانند و استدلال می نمایند که در روایات مربوطه به امام زمان(علیه السلام)، بیان شده که نام و کنیه آن حضرت، نام و کنیه پیامبر(صلی الله وعلیه وآله)، است. خوب وقتی بنا باشد کنیه پیامبر درباره ایشان علناً مطرح باشد؛ نام پیامبر نیز علنا در مورد ایشان مطرح شود، این زمینه ای می شد برای اینکه دشمنان، حضرت مهدی(علیه السلام) را شناسایی کرده و جان ایشان را مورد خطر و تهدید قرار دهند و این مربوط به زمان تقیه و خطر بوده است. پس توجه می شود که این مسئله از مسائلی است که به تعبیر امام راحل(قدس سره)، شرایط زمان و مکان به عنوان عناصر مۆثری در اجتهاد دخالت دارد و تاثیر می گذارد.
برداشت و استنباط فقهای ما این است که این روایات ناظر به زمان تقیه است یعنی زمانی که خلفای عباسی با شدت هر چه تمامتر از همه احتمالات و اخبار برای ردیابی امام زمان(علیه السلام)، استفاده می کردند تا آن حضرت را یافته و نابود نمایند. اما الان آن تقیه وجود ندارد آن حرکت هم منتفی است. بنابراین ذکر نام امام زمان(علیه السلام) «حرمت مادامی» است یعنی مادامی که تقیه حاکم بوده ذکر نام صریح امام(علیه السلام) حرام بوده است اما وقتی تقیه مرتفع شد حرمت هم مرتقع می شود.
در این میان بعضی از بزرگان بین دو قول مطرح در این مسئله جمع کرده اند و گفته اند به استناد بعضی از روایات ذکر نام صریح حضرت، (علیه السلام)، در ملاء عام و محافل و مجالس جائز نیست اما در غیر این موارد، بیان نام امام زمان، (علیه السلام)، اشکال ندارد. کما اینکه شیخ مفید در ارشاد و محدث نوری در النجم الثاقب و شیخ صدوق دراعتقادات نام شریف آن حضرت را ذکر کرده اند و چنانکه گفته شد تفصیل و تشریح موضوع را باید از مدارک و مصادر خاصه به دست آورد.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش مهدویت تبیان
حقوق امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف(2)
معرفت به مقام والای حضرت
باید قبل از قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف او را شناخت و از او پیروی کرد. امام صادق علیه السلام فرموده است: <رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خوشا به سعادت کسی که مهدی ما را قبل از قیامش بشناسد و به او اقتدا کند. دوست او را دوست بدارد و از دشمن او بیزاری بجوید و امامان قبل از او را نیز ولی و سرپرست خود بشناسد. این چنین افرادی دوستان من هستند و دوستی و مهر مرا به خود جلب کرده اند و گرامی ترین امت نزد من به شمار می آیند>.1 امامان، همه از یک نور و یک ریشه اند و همه معلمان قرآن و اسلام اند. باید به همه آن بزرگواران معتقد بود و معرفت واقعی، همین است که در برابر اوامر آن ها تسلیم باشیم، به فرمان های آن ها عمل کنیم و ایشان را الگوی خود قرار دهیم. اهمیت شناخت امام تا بدان جاست که امام صادق علیه السلام فرمود: <هر کس شبی را صبح کند، در حالی که امام زمانش را نشناسد؛ به مرگ جاهلیت می میرد>.2
پیروی
اطاعت، اساس نزدیکی و قرب است؛ چه در مورد خداوند و چه در خصوص پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام. اطاعت آگاهانه به این است که فرد در برابر اوامر و فرمان های خدا و پیشوایان دینی، تسلیم محض باشد. تا معرفت و شناخت حاصل نشود، محبت و عشقی نخواهد بود و بر اساس عشق و محبت است که اطاعت و فرمانبرداری مطرح می شود. اطاعت به همراه معرفت و محبت، انسان را در برابر ولی معصوم تسلیم می کند. امام صادق علیه السلام فرموده است: <ما، اساس هر خوبی و خیری هستیم و هر چه نیکی است، از ماست. دشمنان ما هم، ریشه و اصل هر شر و بدی هستند و هر چه پلیدی و زشتی است، از شاخه های شجره خبیثه آن هاست. دروغ گفته است کسی که می پندارد با ماست، در حالی که به گواهی اعمال زشتش به فروع غیر ما وابسته است و از پیوند خوردگان به درخت ناپاک دشمنان ما شمرده می شود>.3
زمان های خاص یاد کردن حضرت
بعضی از زمان ها، پیوستگی ویژه ای با حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دارد و این خود سبب می شود دوستداران حضرت، در بزرگداشت این زمان ها بکوشند و در تکریم آن کوتاهی نکنند. از جمله این ها، شب نیمه شعبان، سالروز ولادت پر سعادت آن حضرت است. این شب، شب رحمت و نزول برکات آسمانی و همچون شب های قدر، احیا داشتن آن مستحب است. شب و روز جمعه، از دیگر زمان هایی است که باید علاقه مندان به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در این زمان مبارک، یاد آن حضرت را گرامی بدارند. در این روز، زیارت آن حضرت و دعا برای تعجیل فرج او مستحب است؛ زیرا براساس برخی روایات و زیارات، امید ظهور آن حضرت در روز جمعه، بیش از دیگر روزهاست.4 چنان که از زیارت حضرت در روز جمعه برمی آید، در این روز افزون بر یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، باید در انتظار فرج بوده و صبح با امید ظهور ولی امر و دیدار امام سر از خواب برداشت.
مکان های خاص یاد کردن حضرت
همان گونه که دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان های مخصوص تأکید شده، در مکان های معیّنی نیز این مسئله، مورد تأکید پیشوایان دینی قرار گرفته است. حرم مطهر امام عسکری، امام هادی و مادر حضرت ولی عصر علیهم السلام در شهر سامراء، از جمله این مکان هاست. سرداب مقدس سامراء، که غیبت کبری از آنجا آغاز شده است، نیز از دیگر مکان های مقدس و محترمی است که عاشقان امام بدان تبرک می جویند. مسجد مقدس جمکران، یکی دیگر از مکان های مقدس و منسوب به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و بسیار مورد توجه مردم مسلمان ایران و دیگر عاشقان حضرت است که در آنجا با توسل و دعا و مناجات به درگاه خداوند تمسک می جویند.
ادای حقوق مالی
از جمله حقوق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، حقوق مالی آن حضرت است که بر عهده صاحبان ثروت و مکنت قرار دارد؛ حقی که از جمله فروع دین نیز شمرده شده است. هر فرد باید برای خود حساب مالی سالیانه داشته باشد و در پایان هر سال، به حساب مالش برسد و اگر مازاد بر مخارج زندگی خود داشت، خمس یعنی یک پنجم آن را به دست نایبان عام آن حضرت رسانده یا با اجازه و اذن نواب عام به مصرف برساند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی فرمود: <هر کس تقوای پروردگارش را پیشه کند و از آنچه به عنوان حق شرعیه ـ خمس و زکات ـ برعهده دارد به مستحقانش بپردازد، از فتنه های باطل کننده دین و دنیا در امان خواهد بود>.5 امام عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی دیگر فرموده است: <و اما اموالتان (خمس و زکات) را قبول نمی کنیم، مگر برای اینکه شما را پاک و تزکیه کنیم>.6 ژرف اندیشی در سخنان امام، فلسفه پرداخت خمس و زکات را روشن می کند.
احترام به منسوبان به حضرت
از جمله حقوق امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف این است که کسانی را که منتسب به آن حضرت هستند، محترم شمرده و به خاطر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای آن ها احترام خاصی در نظر گرفت؛ حال آن شخص، به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نسبت جسمانی داشته باشد، مانند سادات یا نسبت روحانی مانند عالمان، مجتهدان و فقیهان که نمایندگان امام هستند یا طلاب علوم دینی که سربازان آن حضرت به شمار می آیند و یا مؤمنانی که همواره یاد ایشان را در بین مردم زنده نگه می دارند. احترام به تمامی این افراد، احترام به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. همان گونه که اطاعت از امام، حقی است که مردمان هر زمان بایستی در رعایت آن بکوشند. پیروی از نایب امام نیز از جمله حقوق امام شمرده می شود که لازم است در رعایت و اجرای آن کوشش شود؛ چنان که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، خود، شیعیان را به این امر توصیه کرده اند. 7
زهرا رضائیان_بخش مهدویت تبیان
پی نوشت ها :
1- طوسی، الغیبة، ص 275.
2- نعمانی، الغیبة، ص 62.
3- اصول کافی، ج8، ص443.
4- بحارالانوار، ج99، ص215.
5- احتجاج، ج2، ص599.
6- کمال الدین، ج2، ص484.
7- احتجاج، ج2، ص 283.
یکی از شبهاتی که درباره حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه مطرح شده، این است که آن حضرت مصداق آیات وراثت زمین و روایات حکومت جهانی نیست. نوشتار حاضر، ضمن اثبات انقلاب جهانی از دیدگاه قرآن و روایات، با نقل چهار دسته از روایات معتبر نزد شیعه و سنی- مانند حدیث ثقلین و لزوم شناخت امام و...- به این شبهه پاسخ میدهد و عقیده شیعه را به اثبات میرساند.
(و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون)؛ و ما بعد از تورات در زبور داوود نوشتیم که بندگان نیکوکار زمین را به ارث میبرند. 1
مطلب نخست
نخستین مطلب، انقلاب جهانی فراگیری است که قرآن- در چند مورد- بدان اشاره میکند.
1- در آیه پنجاه و پنجم سوره نور آمده است:
خدا به کسانی از شما که ایمان آورند و کارهای شایسته انجام دادند، وعده داد که همانگونه که امّتهای پیشین را خلافت بخشید، هر آینه آنان را هم خلافت بخشد و دینی را که برای ایشان پسندید، استوار و حاکم سازد و آنان را پس از بیمناکیشان، آرام و ایمن قرار دهد.
2- در دو آیه پنجم و ششم سوره قصص آمده است:
ما اراده کردیم بر آن طایفهای که در روی زمین به ضعف کشیده شدهاند، منت گذاریم و آنان را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه (فرعونیان) گردانیم، و در آن سرزمین، به آنان قدرت و سلطه بخشیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان آن چه را که از آن ترسان شوند، نشان دهیم.
3- در آیه صد و پنجم سوره انبیاء آمده است:
هر آینه، ما بعد از تورات در زبور (داوود) نوشتیم که بندگان نیکوکار من، زمین را به ارث میبرند.
این انقلاب در زمانی رخ میدهد که مستکبران بر زندگی مردم حکم میرانند و بندگان خدا را به استضعاف میکشانند و ارزشها و خرد و وجدان مردمان را میربایند و بشریت به بنبست میرسد. در این هنگام، اراده الهی محقّق میگردد و سلطنت را از دست ستمگران مستکبر گرفته و به دست مستضعفان صالح میسپارد.
چنین انقلابی جهانی در تاریخ واقع شده است. از جمله، رخداد تاریخی بنیاسرائیل است آن زمانی که فرعون، استکبار ورزید و در زمین فساد کرد. خداوند میفرماید.
فرعون در زمین (مصر) تکتبر و گردنکشی کرد، مردمش را گروه گروه کرد و طایفهای را سخت ضعیف و ذلیل شمرد. پسرانشان را میکشت و زنانشان را (برای خدمت) زنده میگذاشت. هر آینه فرعون از مفسدان بود. 2
اولین امر حتمی، جابجایی فرمانروایی از مستکبران به مستضعفان صالح است که انقلابی فراگیر در ارزشها و در سرزمینهای مختلف و در فرمانروایی و حکومت است این از سنّتهای حتمی الهی است.
مطلب دوم
کسی که این انقلاب جهانی فراگیر را رهبری و فرماندهی میکند، مهدی موعود از ذریّه و نوادگان رسولالله صلیالله علیه واله وسلم است. این مطلب در حدّ تواتر، در روایات صحیح آمده است. این دومین مطلبی است که حدیث نبوی، آن را ثابت میکند و مسلمانان بر آن اتفاق نظر دارند و آن را مطلبی حق میدانند، چنانکه مطلب نخست را نیز به حکم قرآن شریف، ثابت شده میدانند. در هیچیک از ین دو مطلب جای کوچکترین تردیدی نیست.
مطلب سوم
مهدی منتظر عجلالله تعالی فرجه که رسولالله صلیالله علیه واله وسلم از او خبر داده، محمّد بن علی علیهمالسلام است که در سال 255 هجری در سامراء زاده شد و خدای متعال او را از دید مردمان پنهان کرد.
خداوند برای نجات مردم از ستم و نابود کردن شرک و دو گانگی و استوار ساختن توحید و پرستش خدا از سوی انسان، مهدی موعود را میفرستد و او شریعت و حدود خدا را بر پا میدارد.
از روایات فراوان اهل بیتعلیهمالسلام میفهمیم که مهدی منتظر که رسولالله صلیالله علیه واله وسلم به او مژده داده است؛ محمد بن حسن عسکری، دوازدهمین امام از اهل بیت علیهمالسلام است. سخن ما بر این موضوع متمرکز است و مخاطب ما در این بحث، کسانی هستند که به حجیّت حدیث اهلبیت علیهمالسلام اعتقاد دارند و به دنبال دلایل کافی و روشن و صریح برای اثباتِ علمی عقیده امامیّه- در خصوص این که مهدی منتظر آل محمد علیهمالسلام معیّن و مشخص شده است- هستند.
اختلافی میان شیعه امامیه و دیگر فرقههای اسلامی، در اصل قضیّه مهدویت نیست. زیرا تمامی مسلمانان- جز گروهی اندک- باور دارند که خدای متعال از میان اهل بیت رسولالله صلی الله علیه واله وسلم مهدی را برای انقلاب جهانی بزرگی ذخیره کرده است تا بشریت را نجات دهد. در این مطلب تردیدی نیست و روایات نبوی در این باره صحیح و متواتر است. اختلاف میان شیعه امامیه و دیگر مسلمانان، تنها در تشخیص و تعیین مهدی است.
شیعه امامیه معتقد است که مهدی منتظر عجلالله تعالی فرجه محمّد بن حسن بن علی علیهمالسلام است که در سال دویست و پنجاه و پنج هجری در سامراء زاده شد و خدای تعالی برای حکمتی که خود میداند، او را در پس پرده غیبت قرار و او همان کسی است که خدای بلند مرتبه، او را برای نجات بشریّت ذخیره کرده است و پیامبران و کتابهای الهی قبلاً بدو بشارت دادهاند. غیر شیعیان معتقدند مهدیای که رسولالله صلیالله علیه واله و سلم به او مژده داده هنوز به دنیا نیامده، یا زاده شده و ما نامش را نمیدانیم.
برای اثبات عقیده امامیه به دو گروه دلیل استدلال میکنیم:
گروه نخست روایات عام و کلی است که ویژه امام علیهالسلام نیست، اما قهراً بر عقیده امامیّه در مورد مهدی صلیالله علیه وآله و سلم منطبق است. اگر عقیده امامیه را در این باره به شمار نیاوریم، برای این گونه روایات، توجیه و تفسیری صحیح نمییابیم. این روایات یقناً صحیحاند. بعضی از آنها در مصادر و منابع امامیّه، متواترند و مناقشه و ایرادی در آنها نیست. بخش اعظم این روایات را در مدارک و منابع معتبر اهل سنّت نیز به سندهای معتبر یا متواتر میبینیم.
ایمان و اعتقاد به درستی این احادیث، به اثبات علمی عقیده امامیه در تشخیص و تعیین امام منتظر منجر میشود، زیرا این روایات با عقیده معروف امامیّه منطبق است و ما مصداق و تفسیر دیگری برای این احادیث نمیشناسیم. نمونهای از این گروه از احادیث چنین است:
1- حدیث ثقلین: نخستین حدیثی که در این باره بدان استناد میکنیم حدیث ثقلین است. این حدیث صحیح است و به تواتر، از رسولالله صلی علیه واله وسلم رسیده است. محدّثان تمامی فرقههای اسلامی بر صحیح بودنش، اجماع و اتفاق نظر دارند. از میان علمای مسلمان کسی نیست که در صحّت این روایت و صدور آن از رسولالله صلیالله علیه وآله وسلم تردید کند. برای اثبات سخن، همین کفایت میکند که افراد ذیل، آن را نقل کردهاند:
مسلم در صحیح، ترمذی و دارمی در سنن، احمد بن حنبل در مسند، نسایی در خصائص، حاکم در مستدرک، ابو داوود و ابن ماجه در سنن. طرق و اسناد روایت این حدیث در کتابهای امامیّه، بیش از آن است که در این مختصر شمارش شود.
متن حدیث چنانکه در بیشتر مصادر آمده چنین است:
ای مردم! همانا من بشرم (مانند دیگران) نزدیک است که (از سوی فرشته مرگ) خوانده شوم و من هم پاسخ دهم. من میان شما دو چیز گرانسنگ بجا میگذارم. آن دو، کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم هستند. این دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا بر من در حوض (کوثر) فرود آیند. بر آن پیشی نگیرید که هلاک میشوید و بدانان چیزی نیاموزید، زیرا از شما داناترند.
این حدیث به صراحت میگوید:
پیامبر پس از خود، دو جانشین برای هدایت امّت باقی میگذارد که قرآن و اهلبیتش هستند؛
هر دو جانشین باقیاند و تا روز قیامت هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند؛
رسولالله صلیالله علیه واله وسلم فرمان داد به آن دو چنگ زنند تا از گمراهی مصون نگه داشته شوند.
چنگ زدن به معنای پیروی و طاعت است. این معنای حجّت است و حجّت و حجّیت، معنایی جز پیروی و اطاعت ندارد.
اگر نکته نخست (باقی گذاشتن دو چیز گران سنگ) را به دومین نکته (جدا نشدنشان از هم) پیوند زنیم؛ اصل مهمی به دست میآید. آن اصل این است که در هر زمان حجت و امامی از اهل بیتعلیهمالسلام وجود دارد که هرگز از کتاب خدا جدا نمیشود. ابن حجر در صواعق میگوید:
احادیثی که مردم را بر لزوم تمسّک به کتاب و اهل بیت دعوت میکنند، دلالت دارند بر اینکه هیچگاه رشته شایستگان اهل بیت تا روز قیامت بریده نخواهد شد، قرآن نیز چنین است. از اینرو اهلبیت موجب امان و قرار زمینیان هستند، چنانکه گفته خواهد شد. گواه بر این، خبر پیشین است که (پیامبر فرمود): در هر نسلی از بازماندگان امّتم، عادلانی از اهل بیتم هستند. 3
بدون تردید، حدیث دلالت دارد بر این که همیشه حجّتی از اهل بیت علیهمالسلام به عنوان امام مردم خواهد بود. برای این حدیث جز وجود امام مهدی عجلالله تعالی فرجه و حیات و بقا و غیبت و امامتش بر مسلمانان- چنانکه امامیّه باور دارد- تفسیر یا مصداقی نیست. اگر این اعتقاد را باور نکنیم، در قرنهایی که بر حیات مسلمانان گذشته است هرگز مصداق و تفسیری نخواهیم یافت. نه اکنون و نه پیش از این میان مسلمانان، کسی نیست که ادعا کند داناترین مردمان است و مردم میبایست از او پیروی کنند و بر وی پیشی نگیرند و از او آموخته، و بدو نیاموزند.
اگر پرسیده شود فایده امامی که از دید مردم غایب است چیست؛ میگوییم خدای بلند مرتبه ما را بر اسرار غیبتش- جز انداکی- آگاه نکرده است. آنچه خدا علمش را بر ما پوشانده، بسیار است و جز اندکی به ما (دانش نداده و) نشناسانده است. حضرت رسولالله صلی علیه واله وسلم به ما خبر داد که حجّتی از اهل بیتش، میان مردم و روی زمین تا روز قیامت باقی میماند. ما سخن پیامبر را تعبّداً میپذیریم و علم آن چه را نمی دانیم، به آنکه میداند وا میگذاریم.
2- حدیث آنکه بمیرد و امام زمانش را نشناسد...: 4 مسلم آن را در صحیحش روایت کرده است. نصّ حدیث از رسول اکرم صلیالله علیه واله وسلم چنین است:
آن که بمیرد و بر عهدهاش بیعت (امام حقّ) نباشد، به مرگ جاهلیّت مرده است. 5
بخاری در صحیحش از نبیاکرم صلیالله علیه واله وسلم روایت کرده است:
آنکه از (گستره حکومت) سلطان (شرعی) بیرون رود- گرچه یک وجب باشد- به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است. 6
احمد در مسند به نقل از رسولالله صلیالله علیه واله وسلم چنین روایت کرده است:
آنکه بمیرد و بر او اطاعت (امامی حق) نباشد، به مرگ جاهلیّت مرده است. 7
طیالسی در مسندش به نقل از رسولالله صلیالله علیه واله وسلم روایت کرده است:
کسی که بمیرد بیآنکه امام (حق) داشته باشد، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است. 8
حاکم همین حدیث را در مستدرک چنین آورده است:
آنکه بمیرد و بر عهدهاش (پیروی) امام مردم (حقپرست) نباشد، مرگش به جاهلیّت است. 9
حاکم با شرط شیخین- بخاری و مسلم- این حدیث را صحیح دانسته و ذهبی آن را در تلخیص المستدرک آورده 10 و با شرط شیخین، آن را صحیح میداند. پوشیده نیست که ذهبی در تصحیح احادیث مستدرک بسیار سختگیر است. هیتمی در مجمعالزوائد 11 آن را با سندها و روایان بسیار و گونههای مختلف آورده است.
طریق (راویان) و الفاظ حدیث، بسیار و در حدّ استفاضه است و دانستیم- چنانکه ذهبی گواهی کرده- حدیث صحیح است.
ثقات محدثان امامی نیز این حدیث را روایت کردهاند. طرق (روایان) اینان نیز بسیار است که برخی صحیح است. مضمون کلی این حدیث، قریب به تواتر است. مجلسی برای آن در بحارالانوار، بابی با عنوان "من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة" قرار داده، و چهل حدیث را به همین معنا از راویان بسیار روایت کرده که الفاظ آن نزدیک به هم است. 12
الف) طریق نخست، روایت برقی در محاسن به سند معتبر از امام صادق علیهالسلام است. وی، روایت را چنین آورده است:
زمین جز با امام، درست و راست نمیشود و هر که بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است. 13
ب) دومین طریق، روایت کشّی از ابن احمد از صفوان از ابی یسع است. در این روایت آمده است:
به امام صادق علیهالسلام عرض کردم پایههای اسلام را به من معرفی بفرما حضرت فرمود: شهادت به توحید... تا فرمود: رسولالله گفته است: آن که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است. 14
همه رجال این سند موثقاند. هر چند در این گونه روایات که از سوی شیعه و سنی بسیار روایت شدهاند، نیاز به توثیق سند نداریم. این روایات، بر چند حقیقت ذیل دلالت دارد:
الف) جز با امام، زمین به ثبات و آرامش نمیرسد؛
ب) در هر زمان میبایست انسان امام زمانش را بشناسد. معرفت او جزء دین است و جهل به امام و نپذیرفتنش از جاهلیّت است؛
ج) در هر زمان میبایست همگان از امام پیروی کنند و روا نیست کسی از طاعت امام زمانش سر باز زند؛
د) آن که بمیرد و گردن به بیعت امام ننهد، به مرگ جاهلیت مرده است؛
هـ) در هر زمان میبایست امامی- که باید او را شناخت و پیرویش واجب است- وجود داشته باشد. و در طول زمان باید زنجیره امامان پیوسته باشد و هیچ عصر و زمانی از آنان خالی نباشد.
درست نیست که گفته شود:
این مورد مانند حکم به شرط موضوع، یا تعلیق حکم بر موضوع، در هر قضیه حقیقیه دیگری است.
زیرا درست است که قضیه حقیقیه بر اثبات موضعش دلالت ندارد، بلکه بر فرض تحقق موضوع، حکم ثابت میشود؛ اما روایات وارد در این باب، بر معنایی بیش از این دلالت دارد. این روایات بر ضرورت ارتباط یا معرفت و پذیرش امام از سوی مردم به عنوان شرطی برای مسلمان بودن و اینکه اگر چنین نشود، مرگ جاهلی در پیش است، دلالت دارد. این قضیه بر وجود امام در هر زمانی دلالت دارد و به معنای این نیست که قضیه حقیقیه، موضوعش را ثابت نمیکند. قضیه حقیقیه، همیشه به شرط تحقق موضوع است، اما ما میگوییم آنچه از روایات میفهمیم استمرار موضوع- یعنی وجود امام حجّت در هر زمانی- است که امری غیر از اثبات موضوع است.
به تعبیر دیگر روایات وارد در این باب، از سنّت خدای متعال پرده برمیدارد که اقتضای آن، وجود امام عادل- که خدا اطاعتش را واجب کرده است و خروج از پیرویاش را اجازه نداده است. در هر زمانی حکم شرعی وارد در این روایات، سنّت الهی را مینمایاند که همان وجوب پیروی از امام در هر زمان است.
سنت الهیای که از این حکم فهمیده میشود، وجود امام در تمامی زمانها است، و گرنه چگونه از انسان میتوان خواست که به هنگام مرگ در حال طاعت از امام زمانش و پایبند بیعت و پیرویش باشد، نه این که عهد و پیمانش را بشکند یا امام را نشناسد. و اگر از طاعت سر باز زند یا بیعت را بشکند یا امام را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است! اگر این نیست، چرا این اندازه در پاداش و مجازات، سختگیری شده است؟!
واضح است که حاکمان ستمگر و پیشوایان کفر و آنان که با خدا و رسولش میجنگند، مصداق امامی که بر مردم واجب است او را بشناسند و در هر زمان پیروش باشند نیستند. خدای متعال میفرماید:
و شما مومنان هرگز نباید با ستمگران، همدست و دوست باشید وگرنه آتش کیفر آنان، شما را هم خواهد گرفت. 15
از رفتار روسای مسرف و ستمگر، پیروی نکنید که در زمین فساد میکنند و به اصلاح حال خلق نمیپردازند. 16
چگونه باز میخواهند طاغوت را حکم خود گمارند، در صورتی که مأمور بودند بدان کافر شوند؟! 17
پس از آگاهی از مطلب پیش گفته؛ میگوییم تنها تفسیر برای این روایات، آن است که امامیّه میشناسد و بدان معتقد است. یعنی پس از درگذشت رسولالله صلیالله علیه واله وسلم، امامت در اهل بیتعلیهمالسلام ادامه یافته و با وفات امام حسن عسکریعلیهالسلام قطع نشده است. ما متعقد نیستیم اطاعتی که برابر اسلام است و سرباز زدن از آن، مساوی با جاهلیّت شمرده شده؛ اطاعت از کسانی است که خدای متعال به ما فرمان داده با آنان دوست و همدست نباشیم، بلکه به آنان کفر ورزیم.
هر که این دسته از روایات را کنار روایات نخست بنهد، تطابق و همخوانی روشنی میانشان مییابد. در حدیث ثفلین وارد شده:
اینان حجّت خدا بر بندگانند و تمسّک به آنان واجب است، زیرا هم سنگ و برابر قرآنند و تا وقتی مردم بدانان چنگ زنند، هرگز گمراه نمیشوند.
و در دسته دوم روایات آمده:
شناخت اینان، جزء دین خدا است و نشناختنشان گمراهی و جاهلیّت است.
پس حاکمان ستمگر نمیتوانند مصداق این دسته از احادیث باشند.
3- حدیث زمین از حجّت، خالی نمیماند:18 این حدیث را راویان ثقه و مورد اطمینان امامیّه- مانند کلینی و صدوق و ابوجعفر طوسی- از طریقهای بسیار روایت کردهاند و طبقات مختلف اسناد این روایت، به حدّ تواترمیرسد محمّد بن یعقوب کلینی در کتاب الحجة کافی، بابی به عنوان "الارض لا تخلو من حجة" قرار داده است. 19 علامه مجلسی در بحارالانوار، بابی را به عنوان "الاضطرار الی الحجة و انّ الارض لا تخلو من حجة" گشوده و در آن یکصد و هیجده حدیث بدین مضمون ذکر کرده است.
کلینی در کافی، کتاب الحجة، باب ان الارض لا تخلو من حجة میگوید:
گروهی از اصحاب ما از احمد بن محمد بن عیسی از محمّد بن ابی عمیر از حسین بن ابی العلاء [روایت کردهاند که او] گفت: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم: زمین، بیوجود امام خواهد بود؟ حضرت فرمود: نه. گفتم: دو امام با هم خواهند بود؟ فرمود: مگر آن که یکی امامت کند و دیگری ساکت باشد. 20
کلینی از علی بن ابراهیم از پدرش، و وی از محمد بن ابی عمیر از منصور بن یونس و سعدان بن مسلم از اسحاق بن عمار، به نقل از امام صادق علیهالسلام میگوید:
زمین، خالی از امام نمیماند. 21
کلینی از محمد بن یحیی به نقل از احمد بن محمّد از علی بن حکم از ربیع بن محمد مسلی از عبدالله بن سلیمان عامری از امام صادق علیهالسلام روایت میکند که حضرت فرمود:
پیوسته در روی زمین، حجت خدا خواهد بود. 22
کلینی از علی بن ابراهیم از محمّد بن عیسی از یونس از ابن مسکان از ابوبصیر به نقل از یکی از دو امامی میگوید:
خداوند، زمین را بدون وجود عالم، رها نکرده است. 23
کلینی از حسین بن محمّد از معلی بن محمد از وشّاء روایت میکند:
از امام رضا علیهالسلام پرسیدم آیا زمین، بدون امام میماند؟
حضرت فرمود: نه! عرض کردم: ما (به مردم) میگوییم اگر خدای عزّ و جلّ بر بندگان خشم گیرد، زمین باقی نمیماند.
حضرت فرمود: زمین باقی نخواهد ماند و در این صورت، از بین خواهد رفت. 24
شریف رضی از امیرمومنان علیهالسلام در نهج البلاغه مطلبی را نقل میکند که با بحث ما مرتبط است. امام علیهالسلام فرمود:
زمین، خالی از حجّتی که برای خدا قیام کند نمیماند- خواه پیدا و مشهور باشد، خواه ترسان و ناشناس- زیرا نباید حجّتها و نشانههای خدا از بین برود. 25
آنچه گفته شد، نمونهای از روایات بسیاری است که به حدّ تواتر میرسد و سند برخی تمام است.
برای کسی که با سخنان اهل بیتعلیهم السلام آشناست: حجّت اصطلاحی شناخته شده است و این احادیث نیاز به شرح بسیار ندارد و صراحت دارد بر اینکه وجود امام، در هر زمانی ضرورت دارد.
برای این روایات، تفسیری جز آنچه شیعه امامیّه میشناسد و بدان معتقد است، وجود ندارد. یعنی امام هست و حیات دارد و غایب است. اگر این اعتقاد را معتبر ندانیم، تفسیری برای این روایات بسیار و در حدّ تواتر نخواهیم یافت.
4- حدیث امامان دوازده گانه: بخاری در کتاب الاحکام از صحیحش گزارش میکند که جابربن سمره گفت:
شنیدم پیامبر صلیالله علیه واله وسلم فرمود: دوازده امیر خواهد بود. سپس کلمهای فرمود که نشیندم. پدرم گفت پیامبر فرمود: همگی از قریشند.
مسلم فرمود در کتاب الاماره، باب الناس تبع لقریش از صحیحش میگوید:
جابر بن سمره گفت شنیدم پیامبر فرمود: اگر دوازده مرد بر مردم حکم رانند، پیوسته کارشان رو به راه خواهد بود. سپس پیامبر کلمهای فرمود که نفهمیدم، از پدرم پرسیدم رسولالله چه فرمود؟ گفت: همگی از قریشند. 26
مسلم، در صحیح، در همان کتاب و همان باب، از جابر بن سمره گزارش میکند که شنیدم رسول الله صلیالله علیه واله وسلم فرمود:
با دوازده خلیفه، اسلام پیوسته عزتمند خواهد ماند. سپس کلمهای فرمود که نفهمیدم، به پدرم گفتم چه فرمود؟ گفت: همگی از قریشند. 27
مسلم، در کتاب الاماره از صحیحش، از جابربن سمره نقل میکند:
همراه پدرم، بر پیامبر وارد شدم و شنیدم که فرمود: کار امّت، رو به راه نخواهد شد مگر دوازده خلیفه میانشان باشند. سپس سخنی فرمود که نشنیدم و به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همگی از قریشند. 28
ترمذی در کتاب الفتن باب ما جاء فی الخلفاء از سننش، به نقل از جابر بن سمره میگوید:
رسولالله صلیالله علیه واله وسلم فرمود: پس از من، دوازده امیر خواهد بود.
ترمذی در ادامه آورده است:
ابوعیسی (ترمذی) گوید: این حدیث صحیح است. 29
ابو داوود در سنن، به نقل از جابر بن سمره میگوید:
شنیدم رسولالله صلیالله علیه واله وسلم فرمود: با دوازده خلیفه، این دین پیوسته عزتمند خواهد بود. مردم تکبیر بر آوردند و فریاد زدند. سپس کلمهای فرمود که نفهمیدم. به پدرم گفتم پدر! چه فرمود؟ گفت: همگی از قریشند. 30
حاکم در کتاب معرفة الصحابه از مستدرکش، به نقل از جابر میگوید:
نزد رسولالله صلیالله علیه واله وسلم بودم و شنیدم فرمود: با وجود دوازده خلیفه، تکلیف و وضع امّت پیوسته آشکار است.
احمد بن حنبل در مسند میگوید:
این حدیث را جابر از سی وچهار طریق روایت میکند. 31
ابو عوانه نیز این حدیث را در مسندش آورده است. 32
ابن کثیر در البدایة و النهایة (ج 6/ ص 248)، طبرانی در المعجم الکبیر (ص 94 و 97)، المناوی در کنوز الحقایق (ص 208)، سیوطی در تاریخ الخلفاء (ص 61)، عسقلانی در فتح الباری (ج 13/ ص 179)، بخاری در التاریخ الکبیر (ج 2/ ص 185)، خطیب در تاریخ بغداد (ج 14/ ص 353)، العینی در شرح البخاری (ج 24/ ص 281) و حافظ حسکانی در شواهد التنزیل (ج 1/ ص 455) و قسطلانی در ارشاد الساری (ج 10/ ص 328) و... حدیث مزبور را آوردهاند.
محدّثان امامیّه از طریقهای بسیار زیاد که به حدّ تواتر میرسد، سند حدیث را بیان کردهاند. در میان آنها، سندهای صحیحی است که قابل تردید نیست.
شیخ حرّ عاملی در جلد دوم از کتاب ارزشمند اثبات الهداة، نهصد و بیست وهفت روایت با مضمونی نزدیک به هم در امامت دوازده امام آورده که در بسیاری از آن به گونهای صریح و روشن- شمار دوازده تن، و نام امامان نیز آمده است. برخی از اسناد روایات، صحیح و بیاشکال است و بیهیچ عیبی به حد تواتر میرسد. از جمله آنها: نود و پنج روایت در کافی کلینی، پنجاه و سه حدیث در عیونالاخبار صدوق، بیست و دو حدیث در معانی الاخبار صدوق، نود و دو روایت در کمالالدین صدوق، بیست و دو روایت در امالی صدوق، هیجده حدیق در الغیبة شیخ ابو جعفر طوسی و یازده روایت در مصباح المتهجد طوسی را آورده است.
ما هیچ وجه معقولی برای تردید در روایتی که محدّثان معتبراز نهصد و بیست و هفت طریق روایت کردهاند، نمیبینیم.
چند نکته درباره این حدیث:
1- تردیدی نیست که حدیث اثنا عشرخلیفه از رسولالله صلیالله علیه واله وسلم است که شیعه و سنی از طریق بسیار، آن را روایت کردهاند. روایت بخاری و مسلم- از اهل سنّت- و کلینی و صدوق و شیخ طوسی- از شیعه- ما را از دیگر راویان این حدیث بینیاز میکند.
2- این احادیث آشکارا میگوید امامان ذکر شده- در روایت- بر حقّند و از شمار پیشوایان ستم و بیداد- مانند معاویه، یزید، ولید، متوکل و...- نیستند.
3- شمار ایشان دوازده تن است به تعداد نقیبان بنیاسرائیل. خدای بلند مرتبه میفرماید:
خدا از بنی اسرائیل عهد گرفت، دوازده بزرگ میان آنان برانگیزد (که پیشوای هر نسلی باشند). 33
4- زمانی، بیوجود آنان نخواهد بود.
برای تمامی این احادیث، مصداق و تطبیقی جز امامان دوازده گانه- که آخرین آنان امام دوازدهم مهدی منتظر عجلالله تعالی فرجه است و نزد شیعه امامیه اثناعشریه شناخته شدهاند- سراغ نداریم.
اگر زحمت و مشقتی را که علمایی همچون سیوطی متحمّل شدهاند تا دوازده امیر پس از رسولالله صلیالله علیه وآله وسلم را مرتب کنند ببینیم، قلبمان مطمئن خواهد شد که مقصود رسولالله صلیالله علیه واله وسلم چیزی جز امامان دوازده گانه اهل بیت علیهمالسلام نیست. بر توجیهی که سیوطی برای این روایت آورده، محمود ابو ریه حاشیه خوبی زده است:
خدا بیامرزد آن کسی را که بگوید سیوطی (با این توجیهاش) مانند کسی است که شبانه برای جمعآوری هیزم برود (که هر خس و خاری را کور مال و با دست زخمی گرد آورد)! 34
آن چه بر شمردیم، چهار دسته روایت بود که از لحاظ سند و دلالت قابل تردید نیست. اگر این احادیث را به هم ضمیمه کنیم، مصداقی حقیقی و دقیق جز آنچه شیعه امامیه اثنا عشریه میشناسد ندارد.
آنانی که مسئله غیبت و انتظار امام زمان را نمیپذیرند- مانند اسماعیلیه- اینان نیز نمیتوانند تفسیری درست از این چهارگونه احادیث نشان دهند، زیرا اعتقادشان مطابقت با دسته چهارم- یعنی روایاتی که صراحت دارد شمار خلفای رسولالله صلیالله علیه واله وسلم پس از ایشان دوازده امام یا امیر است- ندارد.
بنابراین تطبیق و مصداق این روایات در تاریخ اسلام، منحصراً عقیده و گفته شیعه امامیّه است، نه مصداقهای دیگر. این استدلال همان معنای مطابقت و انحصار است که در آغاز سخن گفتیم.
انطباق این روایات بر امامان دوازده گانه اهل بیت، از جمله دوازدهمین امام غایب و منتظرعجلالله تعالی فرجه؛ انطباقی قطعی و ضروری است و نیاز به تلاش علمی بسیار ندارد. برای تشخیص صحیح مصادیق این تعداد، تنها باید نگاهی پیراسته و پاک داشت و از پیشینه و ته ماندههای فکری و تعصبهای کور خالی بود.
________________________________
1- سوره انبیاء / آیه 105.
2- سوره قصص / آیه 4.
3- الصواعق المحرقة، ص 149.
4- من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة.
5- صحیح مسلم، کتاب الامارة، باب الامر بلزوم الجماعة عند ظهور الفتن، ج 6، ص 22.
6- صحیح البخاری، کتاب الفتن، باب دوم.
7- مسند احمد، ج 1، ص 416.
8- مسند الطیالسی، چاپ حیدرآباد، ص 259.
9- المستدرک حاکم.
10- تلخیص المستدرک، ذهبی، ج 1، ص 77.
11- مجمع الزوائد، میتمی، ج 5، ص 218- 225.
12- بحار الانوار، ج 23، ص 76- 93.
13- رجال سند همگی ثقهاند.
14- بحار الانوار، ج 23، ص 90، رجال کشّی، ص 266- 267.
15- سوره هود / آیه 113.
16- سوره شعراء / 151- 152.
17- سوره نساء / آیه 60.
18- لا تخلو الارض من حجة.
19- الکافی، ج 1، ص 178.
20- همان.
21- همان. سند و تمامی راویان حدیث ثقهاند. ابراهیم بن هاشم، پدر علی بن ابراهیم است. علامه، در خلاصه، اخذ به روایتش را ترجیح داده است. فرزندش علی بن ابراهیم در تفسیر بسیار از او روایت کرده است. وی در مقدمه تفسیر، ملتزم به روایت از موثقان است. این طاووس هنگام ذکر روایتی از امالی صدوق که در سند آن ابراهیم بن هاشم است میگوید: «تمامی راویان حدیث، ثقهاند».
22- همان. علی بن حکم را فقیهان ما توثیق کردهاند. زیرا در اسناد کتاب تفسیر علی بن ابراهیم قمی قرار گرفته است.
23- همان.
24- همان، ج 1، ص 179. سند معتبر و کامل است. حسین بن محمد اشعری مورد وثوق شیخ کلینی است. معلی بن محمد بصری است. در تفسیر قمی گزارش شده که او، ثقه است. وشّاء، حسن بن علی بن زیاد است. برقی دربارهاش میگوید: «در وثاقتش، تردید روا نیست».
25- نهجالبلاغه، حکمت 147.
26- صحیح مسلم، ج 6، ص 3، ح 6، «باب آن الناس تبع لقریش از کتاب الامارة».
27- همان، ح 8.
28- همان.
29- سنن الترمذی، ج 4، ص 501، چاپ مصطفی البابی الحلبی.
30- سنن ابی داوود، ج 2، ص 421، چاپ مصطفی البابی الحلبی، «آغاز کتاب المهدی».
31- مسند ابی عوانة، ج 4، ص 396 و 398 و 399.
32- همان.
33- سوره مائده / آیه 12.
34- اضواء علی السنة المحمدیّة، ص 212، چاپ دار التألیف، مصر.
آیتالله محمد مهدی آصفی
خوب است بدانیم که امام زمان(عج) شدیداً به شیعیان خود عشق مىورزد؛ بلکه علاقه آن حضرت به شیعیان و دوستانشان خیلى بیشتر از علاقهاى است که ما نسبت به آن حضرت داریم. ایشان همواره براى شیعیان خود دعا مىکنند. از آن حضرت نقل شده است: «اِنّا غَیرُ مُهَمِلینَ لِمُراعاتِکُمْ وَلاناسینَ ِذِکْرِکُمْ» )بحارالانوار: ج 53، ص 174 ( ما هرگز در رعایت احوال شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم».
آنچه بر ما بایسته است، جلب رضایت آن بزرگوار است. پیوستگى با او، یعنى، مطیع او بودن. در واقع ما باید ارتباط معنوى خود را با امام زمان(عج) با عمل به دستورات آن حضرت و انتظار فرج به معناى واقعى ثابت و مستدام نگه داریم. برای اینکه این نکته بهتر روشن شود توجه شما را به این حکایت جلب می کنیم.
حضرت داود (ع) در حال عبور از بیابانی مورچه ای را دید که مرتب کارش این است که از تپه ای خاک برمی دارد ویه جای دیگری میریزد ، از خداوند خواست تا از راز این کار آگاه شود ...، مورچه به سخن آمد که : معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاکهای آن تپه در این محل قرار داده است !
حضرت فرمود : با این جثه کوچک ، تو تا کی می توانی خاکهای این تل بزرگ را به محل مورد نظر منتقل کنی ، و آیا عمر تو کفایت خواهد کرد ؟!
در اینجا حضرت داود(ع) منقلب شد و فهمید این جریان درسی است برای او ( محمد، محمدی ری شهری، کیمیای محبت ، ص58.)
این حکایت درسی عبرتآموز است برای کسانی که ادعای عشق به مولا را دارند تا بنگرند که آیا به این میزان از همت و تلاش برای رسیدن به آن سرور عزیز رسیدهاند یا نه؟! البته ناگفته نماند که دشواریها و پایداری و پایمردی است که عشق و محبت را سهل و آسان میسازد.
ثانیا: اگر ما کارهائی که خوشایند امام زمان (ع) است انجام دهیم، علاوه بر اینکه به آنچه که می خواستیم،که کسب رضایت ایشان است،ممکن است مورد لطف ایشان قرار گرفته و دیداری که در انتظارش بودیم حاصل شود ،در حالات (مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی پدر آیت الله العظمی حاج سید سیستانی آمده است که فرمودند: در مشهد مقدس برای آنکه به محضر امام زمان (علیه السلام ) شرفیاب شوم ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدی از مساجد شهر آغاز می کند .
او می گفت در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه های آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید ، حال عجیبی به من دست داد ، از جای برخاستم و به دنبال آن نور به درب آن خانه رفتم ، خانه ای کوچک و فقیرانه ای بود ، از درون خانه نور عجیبی می تابید . در زدم وقتی در را باز کردند مشاهده کردم حضرت ولی عصر امام زمان (عجل الله فرجهم ) در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند ؛ و در آن خانه جنازه ای را مشاهده کردم که پارچه سفیدی به روی آن کشیده بودند . وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم حضرت به من فرمودند : چرا این گونه دنبال من می گردی ؟ و رنجها را متحمل می شوی ؟ مثل این باشید ( اشاره به جنازه کردند ) تا من دنبال شما بیایم . بعد فرمودند این بانویی است که در دوره بی حجابی ( رضا خان پهلوی ) هفت سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند .)
این داستان واقعی این واقعیت را نشان می دهد که اگر اعمال ما مورد رضایت امام زمان(ع) قرارگیرد،امکان دیدار حاصل خواهد شد،هر چند هدف رضایت اوست نه دیدار،
یادآورى مهم:
درست است که وظیفه ما تلاش براى ملاقات با امام زمان(عج) نیست، ولی بحث ملاقات، نباید با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زیرا وظیفه ما ایجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتى موفق به زیارت آن حضرت نمىشود، از طریق خواندن دعاى ندبه، زیارت آل یاسین، دعاى عهد، نماز امام زمان و نیز از طریق رفتن به مسجد جمکران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مىنماید و براى گره گشایى مادى و معنوى از ایشان به عنوان واسطه فیض الهى درخواست مىکند و خود را درمحضر ایشان مىبیند.
گریه برحسین(ع) رمز تقرّب به حضرت ولی عصر(عج):
علت اصلی دوری ما با امام زمان(ع)، دوری از خداست و گرفتار شدن در منجلاب گناه است،در واقع تنها مانع ارتباط با خدا و محبوبان او، گناه است. گاهی قلب انسان با گفتن یک «یا الله» یا خواندن یک دعا و تلاوت یک سوره از قرآن و دادن صدقات، نورانی و سبک می شود. اما گاهی حجاب و ظلمت گناهان غلیظ است و به سادگی قابل رفع نیست.گریستن بر امام حسین(ع) همانند تیزاب لکّه گناه را محو و نابود می کند. «سفینه الحسین اَسرَعُ و اَوسَعُ و اَنفَذ»؛ کشتی امام حسین(ع) سریع ترین، وسیع ترین و نیرومندترین وسیله ها برای رسیدن است. هر کس وارد این کشتی شد، ره صد ساله را یک شبه پیمود. گریستن بر امام حسین(ع) دل را پاک و نورانی ساخته و انسان را مستعد ارتباط با حضرت ولی عصر می سازد.
گریستن بر امام حسین(ع) تا بدانجا فضیلت و اهمیت دارد که حضرت صادق(ع) فرمود: «فَمَن بَکی علی الحسین(ع) فَقَد اَدّی حقّنا... هر کس بر امام حسین(ع) بگرید، حق ما را ادا کرده است».[بحارالانوار؛ 45.]از سید عبدالکریم پینه دوز(ره) که هر هفته به محضر امام عصر(عج) شرفیاب می گردید سؤال کردند: چگونه موفق به دیدار آن حضرت شدید؟ پاسخ داد: یک شب پیامبر ختمی مرتبت(ص) را در عالم رؤیا زیارت کردم. گفتم: یا جدّاه، یا رسول الله، بسیار علاقه دارم به محضر فرزند شما برسم و هر چه می کنم میسّر نمی شود. این امر چگونه امکان پذیر است؟ فرمود: سید عبدالکریم، فرزندم، اگر می خواهی خدمت امام زمان برسی، روزی دوبار؛ اول صبح و اول شب بنشین و بر حسینم گریه کن. می گوید: از خواب بیدار شدم و یک سال این برنامه را ادامه دادم. صبح ها می نشستم و روضه کربلا را می خواندم، غروب هم می نشستم مقتل می خواندم و گریه می کردم. پس از یکسال دیدم که راه باز شد.(با استفاده از کتاب «چهارده گفتار پیرامون ارتباط معنوی با حضرت مهدی(عج)»؛ حسین گنجی)
بخش مهدویت تبیان
امام باقر علیه السلام فرمودند: در مقابل انجام واجبات صبور و شکیبا باشید، و در مقابل دشمن پایدار و ثابت قدم و بین خود و امام زمان خود رابطه برقرار کنید.
لزوم برقرارى ارتباط با امام عصر (عج)
یکی از وظایف مهم ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام برقرارى ارتباط بین خود و امام است.
قبل از اینکه به مصادیق این ارتباط بپردازیم نظر شما را جلب مىکنم به حدیثى شریف از امام باقر علیه السلام که در تفسیر آیه شریفه «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» فرمودند: اصبروا على اداء الفرائض وصابروا عدوّکم ورابطوا إمامکم (المنتظر). « غیبت نعمانى، ص 199 »
امام باقر علیه السلام فرمودند: در مقابل انجام واجبات صبور و شکیبا باشید، و در مقابل دشمن پایدار و ثابت قدم و بین خود و امام زمان خود رابطه برقرار کنید.
بنابراین حدیث شریف و نیز نهاد و عقل هر انسانى حکم مىکند بر اینکه پیروان باید با رهبر و پیشواى خود ارتباط داشته باشند بر شیعیان لازم است که در عصر غیبت یک پل ارتباطى بین خود و امام زمان خود برقرار کنند.
ممکن است این پرسش پیش آید که این پل ارتباطى را چگونه و با چه عملى مىتوان برقرار کرد. در پاسخ به این پرسش به چند مورد اشاره مىکنیم.
1- دعا براى سلامتى و ظهور حضرت(عج)
- در مواقع دعا و بعد از نماز و نیز در وقتى که به یاد امام علیه السلام مىافتیم، براى سلامتى حضرت و مخصوصاً براى فرج آن امام دعا کنیم در یکى از توقیعاتى ، که به دست محمد بن عثمان نایب خاص دوّم امام زمان در غیبت صغرى رسید آمده است: براى تعجیل فرج بسیار دعا کنید زیرا فرج شما نیز در سایه فرج امام زمان انجام مىگیرد. « منتهى الآمال به نقل از احتجاج طبرسى »
در اینکه چگونه دعاى فرج موجب گشایش کار مردم مىشود، دو احتمال در میان است: اوّل، دعا موجب تعجیل ظهور مىشود و بدین وسیله در کار مردم گشایش مىآفریند؛ دوّم، دعا براى فرج، موجب مىشود که امام زمان (عج) نیز براى آدمى دعا کند و بدین وسیله گره از کار او بگشاید.( فرهنگ شیعه137دعا براى ظهور ص : 137)
قابل توجّه است که امامان معصوم ما نیز براى فرج قائم آل محمد دعا مىکردند.
و امام هشتم علیه السلام امر مىفرمودند به دعا کردن از براى حضرت صاحب الامر بهاین طریق اللَّهُمَ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّک وَخَلیفَتِک وَحُجَّتِک عَلى خَلْقِک وَلِسانِک الْمُعَبِّرِ عَنْک النَّاطِقِ بِحِکمَتِک... امِتْ بِهِ الْجُورَ وَاظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَزَیِّنْ بِطُولِ بَقائِهِ الْارضَ، تا آخر دعا. « این دعا در اواخر مفاتیح الجنان آمده است.»
در زمانى که به یکى از مشاهد مشرفه و اماکن مقدّسه مىرویم، لا اقل یک نوبت به نیابت از طرف امام عصر به زیارت آن امام، داخل حرم شویم و اگر به مکه مشرف هستیم از طرف آن بزرگوار یک عمره و یا لا اقل یک طواف انجام دهیم
و نیز محدّث قمى در صفحات آخر مفاتیح دعاى دیگرى از سید بن طاووس نقل نموده که در زمان غیبت خوانده شود و سید بن طاووس توصیه مىکند که از مزایاى این دعا غفلت نکنید که ما این دعا را از فضل الهى شناختیم. ابتداى آن دعا این است:
«اللَّهُمَ عَرِفَّنِی نَفْسَک فَانَّک انْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَک لَمْ اعْرِفْ رَسُولَک اللَّهُمَ عَرِّفْنِی رَسُولَک فَانَّک انْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَک لَمْ اعْرِفْ حُجَّتَک اللَّهُمَ عَرِّفْنِی حُجّتَک فَانَّک انْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَتَک ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی اللَّهُمَ لاتُمِتْنِی مِیتَةً جاهِلِیةً ...» ؛ و امّا دعاى جامع و کوتاهى که مىتوان هر شب و روزى لبهاى خود را به آن مترنّم سازیم و با دعا براى ولى نعمت خودمان و امام زمانمان ارتباطى بین خود و امام عصر برقرار کنیم، این دعاى معروف است:
اللَّهُمَ کنْ لِوَلِیّک الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُک عَلَیهِ وَعَلى آبائِهِ فِی هذِهِ السَّاعَة وَفِی کلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلِیلًا وَعَیْناً حَتّى تُسْکنَهُ ارْضَک طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فِیها طَویلًا « محدث قمى این دعا را در ضمن اعمال شب 23 ماه مبارک از بعضى معصومین در مفاتیح الجنان نقل مىکند »
2- صدقه دادن از طرف امام علیه السلام
- گاهى از طرف حضرت، صدقه بدهیم، چنان که براى سلامتى خود و خانواده خود صدقه مىدهیم و بدین وسیله از برخى امراض و حوادث ناگوار در امان مىمانیم.
چه کسى عزیزتر و گرانقدرتر از وجود حضرت بقیة اللَّه اعظم (اروحنا فداه) است؟ کمترین اثر این صدقات آن است که محبت و علاقه ما را به ساحت مقدس امام آشکار مىکند.
نقل شده که پیر زنى با مختصر کلافى که در دست داشت به سوى بازار رفت براى خرید یوسف به او گفتند: بعضى یوسف را با مبلغهاى گزاف خریدارند و نوبت به آنها نمىرسد، شما با این مختصر کلاف چه مىگوئید؟ پیر زن جواب داد: مىدانم یوسف را به من نمىدهند امّا با این کار خود ثابت مىکنم که من هم از علاقهمندان و مشتریان یوسف مىباشم.
هرکس به زبانى سخن از حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانى و قمرى به ترانه
3- انجام برخى عبادات به نیابت از حضرت
- در زمانى که به یکى از مشاهد مشرفه و اماکن مقدّسه مىرویم، لا اقل یک نوبت به نیابت از طرف امام عصر به زیارت آن امام، داخل حرم شویم و اگر به مکه مشرف هستیم از طرف آن بزرگوار یک عمره و یا لا اقل یک طواف انجام دهیم، بعضى از صاحبان ایمان و عاشقان امام زمان فردى را اجیر مىکنند که از طرف حضرت مهدى عجل اللَّه فرجه الشریف به حج برود و مناسک را تماماً انجام دهد. این کارها که گاهى کوچک به نظر مىآید، ارتباط روحى و باطنى ما را با امام عصر برقرار مىسازد.( دوازده گفتار درباره حضرت مهدى ع، ص: 198)
4-اظهار علاقه به وجود مقدس امام زمان
شیعیان در زمان غیبت امام زمان (عج) باید به نحوى علاقه و شور و عشق خود را به محضر امام علیه السلام ثابت کنند. عالم و فقیه بزرگوار حضرت آیت اللَّه میلانى که یکى از مراجع تقلید در عصر خود و مورد علاقه بزرگانى از قبیل علامه طباطبائى و دیگران بوده در برقرارى ارتباط بین شیعیان و امام زمان در جلسه درس اخلاق خطاب به طلاب علوم دینیّه فرمودند: لازم و واجب است بر شما که در شبانه روز لا اقل چند دقیقه با امام خودتان سخن بگوئید و با او خواستهها و مشکلات خود را مطرح کنید و براى او دعا کنید و از این طریق ما وظیفه غلامى و سربازى خود را ادا نموده و ابراز علاقه به ساحت مقدسش نمودهایم، او هم قطعاً به وظیفه بزرگوارى و آقائى خودش آگاه است.
دلبرا گر بنوازى به نگاهى مارا
خوشتر از آن که دَهى منصب شاهى ما را
به من بى سر و پا گوشه چشمى بنما
که محال است جز این گوشه پناهى مارا
به دلِ تار من اى چشمه خورشید بتاب
نبود بدتر از این روز سیاهى مارا
از ازل در دل من تخم محبت کشتند
نبود بهتر از این بذر گیاهى ما را
گرچه از پیش گه خاطر عاطر دوریم
هم مگر یاد کند لطف تو گاهى مارا (1)
لازم و واجب است بر شما که در شبانه روز لا اقل چند دقیقه با امام خودتان سخن بگوئید و با او خواستهها و مشکلات خود را مطرح کنید و براى او دعا کنید و از این طریق ما وظیفه غلامى و سربازى خود را ادا نموده و ابراز علاقه به ساحت مقدسش نمودهایم، او هم قطعاً به وظیفه بزرگوارى و آقائى خودش آگاه است
خیلى مناسب است که بعد از نماز صبح، دعائى را که در مفاتیح بعد از دعاى ندبه نقل شده بهعنوان ابراز ادب و سلام به پیشگاه امام زمان بخوانیم. آن دعا اینگونه آغاز مىشود: اللَّهُمَ بَلِّغْ مُولاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمِیعِ الْمُۆمِنِینَ وَالْمُۆمِنات ....» (همان)
5- با اعمال زشت خود امام زمان را نیازاریم
البته نباید تصور کنیم به صرف اینکه در دل خود احساس علاقه نسبت به برقراری ارتباط با حضرتش را حس کردیم گمان کنیم که راه هموار شده و مراد به زودی حاصل خواهد شدبلکه باید در این راه نهایت تلاش و کوشش را کرد تا رضایت خاطر آن حضرت را به دست آورد چرا که قلب مبارک ایشان بارها و بارها از دست ما و اعمالمان شکسته است و باید در صدد جبران گذشته باشیم .
یکی از روحانیان مىفرمودند: شبى در عالم رۆیا حضرت صدیقه کبرى علیها السلام را دیدم، به من فرمودند:
دلى شکستهتر از من در آن زمانه نبود
در اینزمان دل فرزند من شکستهتر است
گرچه ناراحتىهاى حضرت مهدى علیه السلام علل مختلفى دارد همچون سلطه ظالمین بر عدّهاى ضعیف و بىپناه، شیوع انواع گناهها و معاصى در جوامع بشرى و فرا نرسیدن زمان فرج و...، امّا یک علت ناراحتى حضرت که مىتوان گفت قلب ایشان را در فشار قرار مىدهد این است که دوستان و کسانى که عشق و علاقه به ائمه اطهار و بهخصوص به ولىّ اللَّه اعظم دارند، چرا باید آلودگى به گناه و یا بىاعتنائى به واجبات داشته باشند؟!
پس مهم ترین و اولین قدم برای برقراری ارتباط با حضرت انجام واجبات الهی و پرهیز از محرمات است و بعد گام های بعد را برداشت تا إن شاء الله تلاش ما مورد عنایت حضرتش قرار گیرد .(همان ص201)
فرآوری : محمدی
بخش مهدویت تبیان
ررسی مفهوم مهدویت و امام زمان(عج) در ادیان آسمانی ازجمله اسلام مطرح شده است. اما در این بین فرقه های ساختگی از جمله بهاییت سر برآوردند که در این باب مواردی را مطرح و به خورد پیروان خویش دادند.
امام زمان بهائیت کیست؟ و چه رابطه ای با امام زمان شیعه و سنی با این اسم و رسم دارد؟ این مسئله پرسشی که از سوی بسیاری مطرح می شود، پاسخ در وهله نخست آن است که اعتقاد به امام دوازدهم از اصول عقاید شیعیان است و تمام شیعیان درباره وجود شریف ایشان با استناد به احادیث و تاریخ و برهان های عقلی، باور و یقین دارند. فرقة ضاله بهائیت منشعب از بابیت است و بابیت فرزند یکی از جریانات فکری شیعه بنام شیخیه می باشد. در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان(عج) نمود. وی در یکی از کتاب هایش می نویسد:
"فرض است بر مقام رحمت خداوند عالم که از جانب حجت خود عبدی را با حجت وافیه منتخب و اظهار فرماید تا آنکه سبیل اختلافات را به نقطة وحدت برساند."(1) وی با این جملات ضرورت وجودی باب امام زمان را متذکر شده و در چند صفحة بعد می نویسد: "امر که به اینجا ختم شد از سبیل فضل امام غائب(عج) عبدی از عبید خود را از بحبوحة اعجام و اشراف منتخب از برای حفظ دین فرموده و علم توحید و حکمت حقه که اعظم خیرات است به او عطا فرموده... »(2) و در همان کتاب صریحا از امام زمان نام می برد: ... الحسن بن علی و الحسین... و الحسن بن علی و الحجة القائم محمد بن الحسن صاحب الزمان... (3)
در مسلک شیخیه اصلی وجود دارد، مبنی بر اینکه بایستی در هر عصری یک شیعه کامل که از آن به عنوان رکن رابع یاد می شود وجود داشته باشد که رابطه فیض بین امام و امت باشد. سیدعلی محمد باب که جوانی جاه طلب بوده، مدتی در شهر مقدس کربلا در مکتب سید کاظم رشتی رئیس و اعلم علمای مسلک شیخیه تحصیل نموده و بعد از مرگ استاد ادعای رکنیت و ذکریت و مقام موهوم باب امام زمان(عج) نمود
سید باب در این مرحله هنوز در لباس اسلام بوده و پیرو آئین تشیع. پس امام زمان او همان امام زمان شیعیان است مانند هر شیعه معتقد به مقام ائمه، بوده است خود را کوچکتر از مقام ولایت و امامت دانسته و می گوید: بحق خداوندی که آل الله را به ولایت مطلقه ظاهر فرموده، که وجود من و صفات من و کلماتی که از لسان و قلم من جاری شده و باذن الله خواهد شد معادل یک حرف از ادعیه اهل عصمت(علیهم السلام) نخواهد شد. لاجل آنکه ایشان در موارد مشیت الله سکنی دارند و ماسوای ایشان در اثر فعل ایشان مذکورند.(4)
اما طی چهار سال رفته رفته لحن سید محمد علی شیرازی تغییر می کند و خود را امام غایب و همان مهدی موعود(عج) می داند. سید باب در نوشته های آخر خود و میرزا حسینعلی نوری در نوشته های اول خود روایات مربوط به مهدی(عج) را با تفسیرها و تاویلات مضحک به خودشان تطبیق می کردند. این بحث تا سال های آخر عمر میرزا حسینعلی بهاء الله وجود داشته است، اما وقتی ادعای نبوت و الوهیت و خدایی کرد. این عقیده سد راه او قرار گرفته بود، فلذا آن را منکر شد و این اعتقاد را از مجعولات شیعه عنوان کرد.
اگر امام زمان(عج) موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد
عبدالبهاء پسر حسینعلی نوری در مورد امام زمان(عج) می گوید:
این قصور از اصل در عالم جسم وجود نداشته است بلکه حضرت امام ثانی عشر در ضمیر غیب بود اما در عالم جسد تحققی نداشت بلکه بعضی از اکابر شیعیان در آن زمان محض محافظة ضعفای ناس چنین مصلحت دانستند که آن شخص موجود در چیز غیب را چنان ذکر نمایند که تصور شود در ضمیر جسم است.(5)
میرزا بها آنقدر نادان است و یا مردم را نادان فرض کرده که در یک کتاب در مورد امام زمان(عج) می نویسد: جمیع فرق اثنی عشر نفس موهوم را که اصلا وجود نبوده مع عیال و اطفال موهومه در مدائن موهومه محل معین نمودن و ساجد او بودند.(6) و در صفحات دیگر ضمن تقبیح مذهب شیعه که آنرا حزب می خواند در داشتن عقیده به موجودیت امام زمان(عج) می گوید: به تواتر روایاتی نقل نمودند که هر نفسی قائل شود با اینکه موعود متولد می شود، کافر است و از دین خارج. این روایات باعث شد که جمعی را من غیر مقصر و جرم شهید نمودند، تا آنکه نقطه اولی روح ماسویه فداه از فارس از صلب شخصی معلوم متولد شدند و دعوی قائمی نمودند.(7)
باید از جناب بها و پسرش عباس عبدالبها پرسید:
اگر امام زمان(عج) موهوم بوده و یا در ضمیر غیب و در عالم جسم و جسد وجود نداشته است. چرا سید باب و میرزا حسینعلی بهاء اسم و رسم آن را در کتاب های خود ذکر می کنند و ادعای مهدویت می نمایند و در آغاز کار خود را مهدی معرفی کرد. بنابراین باید گفت بنیان گذاران بابیت و بهائیت بااستفاده از زمینه و بستر موجود در میان مسلمانان و اعتقادی که آنان به امام زمان(عج) داشتند خود را مهدی نامیدند و بعد که مدعی نبوت و خدایی شدند منکر مهدویت شدند، پس امام زمان(عج) آنان هیچ ربطی به امام زمان(عج) ما شیعیان ندارد.
پی نوشت:
1- شیرازی، سید علیمحمد، صحیفة عدلیه، منتشره از سوی بابیه مقیم تهران، بی تا، بیجا، ص 7.
2- همان، ص 13.
3- همان، ص 27.
4- شیرازی، علی محمد، صحیفة عدلیه، ص 10.
5 سلیمانی اردکانی، عزیز الله، مصابیح هدایت.
6- اقتدارات، مجموعة الواح و نوشته های بهاء الله، مطبعة سنگی، چ1310، ص 244.
7- همان، ص 269.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.مزدوران استعمار در لباس مذهب، سید ضیا الدین روحانی.
2.تاریخ جامع بهائیت، بهرام افراسیابی.
بخش مهدویت تبیان
- تعداد بازديد :
- 3409
- پنج شنبه 26/12/1389
- تاريخ :
سلاح امام زمان
ظهور منجی و برقراری حکومتی واحد در سراسر گیتی بر اساس عدالت در همه جنبه های وجودی انسان، به معنای واقعی کلمه از جمله باورهایی است که بیشتر مکاتب دینی و فکری دنیا در آن مشترکند. در این میان اسلام به عنوان مترقی ترین مکتب انسان ساز به نحوی جامع با ارایه ایدئولوژی منسجم به این بحث پرداخته است. از این رو بر مسلمانان است تا پیوسته با تبیین زوایای مختلف این بحث، آن را زنده نگهدارند.
در حالی که اطلاعات ما از این موضوع خصوصا جزئیات آن، منحصر در اخباری است که ائمه در برهه ای خاص از زمان بیان داشته اند و طبیعی است که مفاهیم مورد نظر خود را باید در غالب الفاظی قابل فهم برای مخاطبان ارائه می کرده-اند؛ و ازطرفی باتوجه به گذرا بودن زمان و سیر تکاملی آن؛ مصادیق الفاظ تغییر یافته اند1؛ این تغییر باعث شده است که عده ای تعابیر اولیه را نپذیرند و آنها را دست مایه ای برای مخدوش کردن اصل موضوع بدانند.
یکی از این موارد سلاح امام زمان است. که در مواردی از آن با نام شمشیر یاد شده است. و باعث طرح شبهاتی در این خصوص شده است. در حالی که می توان با استفاده از خود روایات و اصول کلی غیر قابل تردید پاسخ این شبهات را داد و به تنقیح بهتر موضوع پرداخت.
در رابطه با ظهور منجی چند نکته قطعی و غیر قابل تردید است، که توجه به آنها می تواند ما را در داشتن درکی واقع -بینانه تر از موضوع کمک کند و بسیاری از انحرافات را رفع نماید:
• او بر تمام نظام های سلطه گر و سمتگران غلبه می کند.
• غلبه و برتری، در برتری نظامی منحصر نیست، بلکه دو عنصر اساسی و کلی دارد: الف ) علم ، ب ) قدرت.
• منجی موعود به هیچ وجه با بیداد گران و ظالمان سازش و مصالحه نخواهد کرد، در نتیجه یا همه باید از او پیروی کنند پس نیازی به سلاح جنگی نخواهد بود؛ و یا اینکه با او به منازعه و جنگ بپردازند، که در آن صورت قطعا پیروزی از آن منجی خواهد بود.
• حکومتی که منجی، طلایه دار آن است، بر پایه عدل و داد بنا خواهد شد، بنابراین سلاحی که برای غلبه بر ستمگران بکار گرفته می شود به نحوی خواهد بود که بیگناهان از گزند آن به دور خواهند ماند.
• حکومتی که توسط منجی شکل می گیرد، جهانی خواهد بود و تمام نقاط عالم را فرا خواهد گرفت، چنین حکومتی، نیازمند ابزار و وسایلی بسیار مدرن و پیشرفته است، زیرا برای اداره آن با توجه به شاخصه های عدالت و امنیت همه جانبه، راهی غیر از استفاده از چنین ابزاری نخواهد ماند، در نتیجه سلاحی که در آن عصر به کار گرفته خواهد شد متناسب با این ابزار خواهد بود.
• اینکه موعود بخواهد همه امور عالم را در عصر ظهور با معجزه پیش ببرد پذیرفتنی نیست، زیرا در آن صورت نیازی به گذر زمان نیست [ و در این صورت اساسا نیازی نبود تا نبی اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) برای هدایت جامعه و مقابله با اصحاب زر و زور وتزویر، این همه زجر بکشند... ] و همچنین موعود نیز می باید خیلی پیش از این ظهور می کرد؛ از طرفی معجزه نه آن چنان متکی به نیرو و ابزار مادی است و نه نیاز به جنگ و خونریزی دارد. بنابر این چنانچه نیاز به جنگ و مبارزه باشد، قطعا در قالب ابزار و آلات عادی زمان خودش واقع خواهد شد، هر چند این امر منافاتی با تاییدات خاص الهی در موارد ویژه ندارد.
امام باقر علیه السلام: وقتی که قائم ما ظهور کند، دستش را بر سر مردم قرار می دهد، پس عقول ایشان جمع و متمرکز می شود و به دنبال آن اخلاق ایشان کامل می شود
• چنانچه منجی مجبور به جنگ شود، تعیین نوع سلاحی که طرفین در آن زمان بکار خواهند برد ممکن نیست. زیرا از آنجا که زمان دقیق ظهور برهمگان پوشیده است وما شناختی دقیق و تصوری قابل درک از آینده نداریم، طبعا این امر برای ما نا ممکن خواهد بود. همانطور که 200 سال قبل حتی دانشمندان و نوابغ نیز نمی توانستند تصوری مطابق با واقع از سلاحهای پیشرفته امروزی داشته باشند.
با توجه به نکات فوق که بر گرفته از دلایل عقلی و نقلی است می توانیم بگوییم: منجی موعود که ظهور او قطعی است، برای اشاعه انسانیّت در سایه عدالت و امنیت همه جانبه به سراسر گیتی، هر مانعی را از میان برمی دارد و همه طاغوت ها را نابود خواهد کرد. او خود در مسیر این هدف، هرگز از حد عدل خارج نخواهد شد. و البته این غلبه با دانش و قدرت به دست خواهد آمد هر چند ما نتوانیم درک درستی از ابزار و نحوه این غلبه داشته باشیم، حال باید با در نظر داشتن نکات فوق، این مساله را بررسی کرد.
قبل از بررسی اخبار وارد شده در خصوص سلاح امام زمان (عج)، تذکر دو نکته لازم است:
• در خبر دادن از یک واقعیت - خصوصا واقعیتی که در آینده ای بسیار دور محقق خواهد شد - ملاحظاتی وجود دارد، به عنوان مثال با توجه به اینکه شنوندگان، اولین کسانی اند که گوینده، قصد انتقال یک آگاهی را به آنان دارد رعایت سطح درک و فهم آنها اجتناب ناپذیر است. 2
• فهم و درک بعضی از امور، همگانی و همه فهم است؛ یعنی از انسان های اولیه تا انسان مترقی امروزی، همه برداشت و درکی واحد، از آن دارند. مفهوم جنگ و نزاع و نیز غلبه بر دشمن برای همه بدیهی است، هر چند در هر زمان با اصطلاحات خاصی منتقل می شود و ابزار آن متفاوت است.
پس محور اصلی بحث این است که ضمن در نظر داشتن موارد بالا با مراجعه به روایات بتوانیم درک صحیح تری از ابزاری که در خدمت منجی است - و بطور خاص سلاحی که او بکار می برد و برای دستیابی به اهدافش از آن استفاده می-کند - داشته باشیم.
اهداف منجی در گرو پیروزی در دو جبهه است
برقراری حکومت واحد جهانی با این خصوصیات ویژه و پیاده شدن اهداف منجی در گرو پیروزی در دو جبهه کلی است، که هر کدام سلاح متناسب خود را می طلبد:
الف) جبهه فرهنگی: در این جبهه منجی با ارائه برنامه جامع و برتر فرهنگی که تمام ابعاد وجودی بشر را مورد توجه قرار داده باشد، تمام فرهنگ ها و تمدن های موجود عالم را اصلاح، و افکار و عقاید باطلی را که مانع سعادت جوامع انسانی هستند، را از بین می برد.
ب) جبهه جنگ فیزیکی: از آنجا که عالم هیچ گاه از اصحاب زر و زور و تزویر خالی نبوده است چنانچه این افراد از راه منطق و دلیل اصلاح نشوند، به ناچار باید همچون علفهای هرز که مانع رشد و تعالی بشریتند، از میان برداشته شوند. 3
امام باقر علیه السلام می فرمایند:مهدی رهسپار کوفه می شود و شانزده هزار مرد مسلح در مقابل او قرار می گیرند، بعد از آنکه بر آنها اتمام حجت کرد و نپذیرفتند، در نیم روزی همه را از میان برمی دارد
جبهه فرهنگی
پیروزی منجی و فراگیر شدن فرهنگ انسان ساز مهدوی، نیازمند فراهم شدن دو مقدمه اساسی است:
1) ارائه این فرهنگ
2) پذیرش و پیاده شدن این فرهنگ
نقطه عطف هر دو مقدمه، بهره مندی از علم و دانشی است که بتوان در سایه آن، حق را به بهترین وجه ارائه نمود و در مقابل، مردم نیز خود توان تشخیص حق از باطل را داشته باشند. از این رو در روایات گاهی به علم سرشار حضرت مهدی عج اشاره شده است:
امام صادق علیه السلام: 25 حرف از 27 حرف علم را قائم ما، در بین مردم پخش می کند. 4
امام باقر علیه السلام: علم به کتاب خدا و سنت پیامبرش همچون گیاهی که از بهترین بذرش می روید، در قلب مهدی ما می روید. 5
و گاهی نیز به کمال عقول و اخلاق مردم در آن زمان اشاره شده است:
امام باقر علیه السلام: وقتی که قائم ما ظهور کند، دستش را بر سر مردم قرار می دهد، پس عقول ایشان جمع و متمرکز می-شود و به دنبال آن اخلاق ایشان کامل می شود. 6
بنابراین بهترین علوم، در بهترین بستر ممکن ارائه می گردد و در چنین شرایطی زمینه، برای اشاعه فرهنگ انسان ساز مهدوی فراهم می شود.
و شاید بتوان بعضی از روایات را شاهد این مطلب دانست که علم، سلاح اصلی و حقیقی امام زمان است:
امام صادق علیه السلام: همراه 313 یار خاص امام زمان شمشیر هایی است که بر هر کدام (1000) کلمه نوشته شده است، که هر کلمه اش کلید 1000 کلمه است. 7
خصوصا این که عبارت « هر کلمه اش کلید 1000 کلمه است » دربیشتر روایاتِ ائمه اطهار علیهم السلام، کنایه از علم است.
منجی با برتری علمی خود تمدنی نو را بنا می نهد که همه تنشگان حقیقت را به سوی خود جذب و سیراب خواهد نمود و همه را زیر پرچم خود جمع نموده، و تمام فرهنگ های ناکار آمد و باطل را از میان بر می دارد. و البته شکی نیست که همه پیشرفت ها و برتری ها، حتی ساخت و کاربرد سلاح نظامی در سایه علم، محقق خواهد شد؛ بنابراین سلاح حقیقی همان علم است.
جبهه جنگ فیزیکی
همانطور که گفته شد، اصحاب زر و زور و تزویر – در صورت عدم پذیرش حق - قطعا به جهت حفظ منافعشان به مقابله با جبهه حق، خواهند پرداخت و راهی غیر از جنگ باقی نخواهد ماند:
امام باقر علیه السلام :مهدی رهسپار کوفه می شود و شانزده هزار مرد مسلح در مقابل او قرار می گیرند، بعد از آنکه بر آنها اتمام حجت کرد و نپذیرفتند، در نیم روزی همه را از میان برمی دارد ...8
در اینکه ظهور منجی و مکتب او به ضرر ظالمان است، شکی نیست و حاصل عدم سازش دو جبهه، غیر از جنگ نمی-تواند باشد؛ نوع ابزار خیلی مهم نیست، ولی به هر حال در این جنگ، مستضعفان9، پیروز و مهدی برهمه جا مسلط می شود:
امام صادق علیه السلام:... او با یاران خویش هند و دیلم و کرد و ترک و روم و بربر و ما بین مشرق و مغرب را فتح می کند ..10
در روایات، قطعی بودن نابودی مخالفان حق، که مستلزم سلاح برتر و برتری نظامی است، این گونه مطرح شده است:
سلاح او سلاحی ویژه است
امام صادق علیه السلام : ... یاران مهدی در ساعتی شرق تا غرب را درخواهند نوردید و آهن در آنها اثر نخواهد کرد و البته سلاح آنها از آهن است و نه از جنس این آهن، بطوری که اگر یکی از آنها با شمشیر خود به کوهی بزند، دو نیمه خواهد شد ... 11
امام باقر علیه السلام : ... با او شمشیری است برنده و و یرانگرِ (ظلم) که روم و ... را به إذن خدا فتح خواهد نمود...12
امام صادق علیه السلام می فرمایند: او مدتی با شمشیر پیامبر علیه دشمنان می جنگد ... و از دشمنان غیر از شمشیر دریافت نمی کند و غیر شمشیر به آنها نمی دهد
امداد غیبی ونصرت الهی، سلاحی در خدمت قائم
امام صادق علیه السلام می فرماید: عذاب ذلت آوری که قوم ثمود را از بین برد، [به عنوان سلاح در خدمت قائم خواهد بود]...13
از این روایت می توان استفاده کرد که انسان های ستمگر و لجباز، همچون علف های هرزی که انسانیت را به انحطاط می کشانند، و لو در سایه عذاب الهی - مانند خسف بیدا14 - از میان برداشته خواهند شد.
تنها دو نکته ای که باقی می ماند این است که :
1) چرا در بیشتر روایات واژه شمشیر برای معرفی سلاح امام زمان به کار رفته است؟
اولا: از سلاح دشمن نیز تعبیر به سیف شده است:
امام صادق علیه السلام : او مدتی با شمشیر پیامبر علیه دشمنان می جنگد ... و از دشمنان غیر از شمشیر دریافت نمی کند و غیر شمشیر به آنها نمی دهد. 15
و در دعایی معروف به دعای فرج چنین آمده است:
... خدایا به واسطه او هر نیزه ای را به زیر آور و هر سپاهی را درهم بکوب و هر شمشیری را بشکن ...16
ثانیا: در روایات، تعابیر دیگری نیز به کار رفته است که بیشتر، متناسب با ذهن مخاطب است تا واقعیت خارجی:
امام علی علیه السلام : مهدی از یاران خود تعهداتی میگیرد : بر خانه ای هجوم نبرند و هرگز به کسی ظلم نکنند و بر اسبهای خوشسوار (مرکبهای خوش نشین) ننشینند. 17
در روایت اسب را به عنوان مرکب و وسیله نقلیه در عصر ظهور معرفی نموده است که با تکنولوژی پیشرفته امروز سازگار نیست.
بنابراین با توجه به اینکه در ادبیات عرب، شمشیر نماد قدرت و برتری است، استفاده از این واژگان، صرفا برای انتقال مفاهیمی مانند غلبه و برتری بوده است، که مخاطبِ آن روز، لفظ دیگری برای آن نمی شناخته است، هر چند با توجه به حرکت رو به جلوی زمان، در هر عصری وسیله برتری و غلبه بر دشمن،مصداق متناسب خود را خواهد داشت.
2) امام زمان با سلاح های پیشرفته امروزی چگونه مقابله می کند؟
در این رابطه به تذکر دو نکته بسنده می کنیم :
اولا: صرف وجود این سلاح ها مشکلی ایجاد نخواهد کرد، بلکه به کار گرفتن آنها ایجاد مشکل می کند؛ با توجه به بهره-مندی امام زمان از سلاح های برتر – که به گوشه ای از آن اشاره شد- بار روانی وجود سلاح دشمن از بین می رود و حتی اصل سلاح آنها هم کارایی خود را از دست می دهد؛ به عنوان مثال با آمدن تنفگ و اسلحه های نوین، سلاح های قدیمی مثل شمشیر و ... کارایی خود را از دست دادند.
ثانیا: ممکن است با توجه به رشد عقلانی بشر در آینده، این سلاح ها از میان برداشته شوند و یا اینکه لااقل، حاکمان مستبد، تحت تاثیر افکار عمومی از بکار بردن انها اجتناب کنند.
جمع بندی
حکومت جهانی مهدوی، در راستای تحقق خود، با دو جبهه فرهنگی و نظامی روبرو است و برای مقابله با دشمنان در هر یک از این دوجبهه، سلاح مناسب آن نیاز است، لذا در روایات، سلاح امام زمان (عج) را علم و شمشیر معرفی کرده-اند.
در بخش دیگری از این نوشتار، معلوم گردید که لزوما شمشیر، نباید به همان معنای مصطلح آن باشد، بلکه با توجه به قرائن و شواهدی که ذکر شد، این واژه – شمشیر – بیشتر، نمادین می باشد و در روایاتی که گذشت معلوم گردید که حتی از علم و امداد های غیبی، هم به «سیف» تعبیر شده است.
نکته دیگر این نوشتار، این بود که سلاح های بظاهر پیشرفته دشمن، در مقابل جبهه امام زمان (عج) کارآیی خود را از دست می دهند و این عدم کارآمدی از یک طرف، ریشه در رشد عقول مردم و جامعه جهانی، و از طرفی دیگر، ریشه در سلاح برتر حضرت مهدی (عج) که پیشتر به آن اشاره شد، دارد.
بخش مهدویت تبیان
بهترین كاری كه در زمان غیبت می توانیم انجام دهیم، انتظار فرج است. برای این منظور باید با وظیفه منتظران واقعی آشنایی داشته باشیم.
وظیفه منتظران
خوب است بدانیم كه امام زمان(عج) شدیداً به شیعیان خود عشق مىورزد؛ بلكه علاقه آن حضرت به شیعیان و دوستانشان خیلى بیشتر از علاقهاى است كه ما نسبت به آن حضرت داریم. ایشان همواره براى شیعیان خود دعا مىكنند. از آن حضرت نقل شده است: «اِنّا غَیْرُ مُهَمِلینَ لِمُراعاتِكُمْ وَلاناسینَ لِذِكْرِكُمْ» ؛ بحارالانوار: ج 53، ص 174. ما هرگز در رعایت احوال شما كوتاهى نمىكنیم و شما را از یاد نمىبریم».
آنچه بر ما بایسته است، جلب رضایت آن بزرگوار است. پیوستگى با او، یعنى، مطیع او بودن. آنچه در روایات زیاد سفارش شده، انتظار فرج است. ما باید ارتباط معنوى خود را با امام زمان(عج) با عمل به دستورات آن حضرت و انتظار فرج به معناى واقعى ثابت و مستدام نگه داریم. از اینرو بسیار به جا است كه خصوصیات منتظر واقعى حضرت مهدى(عج) را بدانیم و سپس آن را در خود عملى كنیم.
رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمود: «اَفْضَلُ العِبادَةِ اِنْتِظارُ الفَرَجِ»؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 334، چاپ جدید. برترین عبادات، انتظار ظهور و فرج است.
وظیفه منتظر امام زمانعلیه السلام این است كه مانند یك منتظر واقعى زندگى كند. وقتى انسان حقیقتا منتظر كسى باشد، تمام رفتار و سكناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد، حتما خانه را تمیز و مرتب و وسایل پذیرایى را آماده مىنماید و با لباس مرتب و چهرهاى شاداب در انتظار مىماند. چنین كسى مىتواند ادعا كند كه منتظر میهمان است. اما كسى كه نه خانه را مرتب كرده و نه وسایل پذیرایى را آماده نموده و نه لباس مرتب و تمیزى پوشیده و نه اصلاً به فكر میهمان است؛ اگر ادعا كند كه در انتظار میهمان بوده، همه او را ریشخند خواهند كرد و بر گزافهگویى او خواهند خندید!
لاف عشق و گله از یار زهى لاف دروغ عشق بازان چنین مستحق هجرانند
بنابراین، انتظار قبل از آنكه از ادعاى انسان فهمیده شود، از رفتار و كردار او فهمیده مىشود. نمىتوان هر كسى را كه ادعاى دوستى و ولایت امام زمان را دارد، در شمار دوستان و منتظران او قلمداد نمود! آرى «مشك آن است كه خود ببوید نه آنكه عطاربگوید».
با چنین توضیحى، روشن است كه منتظر واقعى امام زمان(عج) باید رفتارش به گونهاى باشد كه هر لحظه منتظر ظهور امام زمانعلیه السلام باشد، یعنى، در هر لحظه كه این خبر را به او بدهند، خوشحال شود و آماده یارى آن حضرت باشد و با مال و جان خویش جهاد كند و خود را در راه آن حضرت فدا نماید. منتظر واقعى، اهل گناه و دلبستگى به دنیا نیست؛ چرا كه چنین كسى نمىتواند از وابستگىها، دلبستگىها و آلودگىها دست بردارد و آماده به خدمت در جهت اهداف مقدس امام زمانعلیه السلام باشد.
با توجه به نكات ذكر شده مىتوان بعضى از وظایف منتظران امام زمانعلیه السلام را چنین ذكر كرد:
1. معرفت:
اولین شرط انتظار معرفت است؛ تا انسان میهمان خود را نشناسد و از خصوصیات خوب او مطلع نباشد، منتظر او نخواهد شد. تنها هنگامى انسان در انتظار كسى مىنشیند كه او را خوب بشناسد، اما اگر انسان كسى را نشناسد و بداند كه آن شخص خواهد آمد، برایش اهمیتى نخواهد داشت و منتظر او نخواهد ماند. در مورد انتظار امام زمان(عج) هم چنین است. كسانى كه آن حضرت را نمىشناسند (مانند كفار و یا اهل ادیان دیگر)، هرگز انتظار او را نمىكشند؛ اما كسانى كه او را مىشناسند و ارزش و مقام او را مىدانند، منتظر او مىمانند.
كسانى كه امام زمان را نمىشناسند - اگر چه به ظاهر مسلمان باشند - چنانچه در این حال بمیرند در حال جاهلیت از دنیا رفتهاند؛ چنانكه پیامبر اكرمصلى الله علیه و آلهفرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ میتَةَ الْجاهِلِیَّةِ» ؛ بحارالانوار: ج 32، ص 331. «هر كس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».
بنابراین اولین شرط انتظار، ایجاد معرفت در مورد امام زمان(عج) است و طبیعى است كه هر مقدار معرفت انسان نسبت به آن حضرت بیشتر باشد، ارزش او را بیشتر درك كرده و به عظمت او بیش از پیش پى خواهد برد و بیشتر تشنه وجود آن حضرت خواهد شد. در حالى كه افراد جاهل و ناآگاه به ارزش آن حضرت، هرگز احساس تشنگى و عطش نسبت به وجود مقدس ایشان نخواهند داشت و بدین جهت از زمره منتظران بیرون هستند!
وصل خورشید به شب پره اعمى نرسد كه در این آینه صاحبنظران حیرانند
شناخت امام زمانعلیه السلام دو گونه است:
1. شناخت تاریخى وجود آن حضرت؛ مانند اینكه او امام دوازدهم است و تاریخ ولادتش در چه سالى است و مانند آن.
2. شناخت مقام نورانیت آن حضرت؛ كه این شناخت كار هر كسى نیست و ظرفیت و لیاقت زیادى مىخواهد. در حقیقت، اصحاب خاص امام زمانعلیه السلام كسانىاند كه آن حضرت را به مقام نورانیت شناختهاند.
براى آگاهى از مقام عظیم امامت خواندن زیارت جامعه كبیره و تأمل در معانى عمیق آن توصیه مىشود.
همچنین خواندن كتب معتبرى كه در مورد امام زمانعلیه السلام نوشته شده است مىتواند انسان را تا حدى به مقام و عظمت آن حضرت آشنا سازد.
2. محبت به امام زمان علیه السلام
وظیفه دیگرى كه منتظران آن حضرت دارند این است كه باید دوستى و محبت امام عصر(عج) را در خود ایجاد كنند و آن را افزایش دهند. بدیهى است تا انسان از میهمان خویش خوشش نیاید و نسبت به او محبت نداشته باشد - هر چند هم كه او رابشناسد - نمىتواند واقعاً منتظر آمدن او باشد؛ اگر انسان از میهمان خود بدش بیاید، چگونه مىتواند منتظر قدم او باشد و خود را براى پذیرایى از او آماده كند. پس تا محبت به امام زمان(عج) در وجود كسى شكل نگرفته و شعلهور نشده باشد، او نمىتواند به وظایف منتظران واقعى عمل نماید. محبت به امام زمان(عج) وظیفهاى است كه پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله نیز به دستور خدا از ما خواسته است؛ آنجا كه در قرآن كریم مىفرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»؛ سوره شورى: آیه 23.
3. ایجاد سنخیت با امام زمانعلیه السلام
منتظران واقعى وضعیت روحى و فكرى و عملى خود را به گونهاى سامان مىدهند كه سنخیت كاملى با امام زمانعلیه السلام داشته باشند. آیا مىتوان منتظر قدوم كسى بود؛ ولى با او مشابهت و سنخیت نداشت؟ آیا مىتوان محبت كسى را داشت، اما با او هیچ سنخیت و مشابهتى نداشت؟ ایجاد سنخیت با امام زمان از طریق تقویت ایمان و تقوا و فضایل اخلاقى و درجات معنوى حاصل مىشود. تنها در این صورت است كه مىتوان ادعاى محبت به آن حضرت را داشت. در صورتى كه انسان رفتارش مطابق میل امام زمان(عج) باشد، شعله محبت او در دلش زبانه خواهد كشید و عشق آن حضرت او را به فریاد خواهد آورد و دورىاش را بر او سخت و ناگوار خواهد ساخت.
طبیعى است كه هر چقدر سنخیت با ولى عصر(عج) بیشتر باشد، محبت آن حضرت به انسان بیشتر خواهد شد و محبت انسان نیز به آن حضرت افزونتر خواهد گشت. پس منتظر واقعى باید سعى كند تمام وظایف دینى و احكام الهى را انجام دهد.
4. ارتباط با منتظران دیگر
منتظر امام زمان(عج) مىداند كه برنامه آن حضرت یك برنامه جهانى است و باید یاوران زیادى داشته باشد تا حركتش پیروز شود. بنابراین به فكر گسترش یاران و منتظران آن حضرت بوده و با ارتباط با آنها، به تقویت روحیات ایمانى خود و دیگران خواهد پرداخت تا بر اساس دستور قرآنى «تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» {A؛ V}سوره مائده{V به كمك مؤمنان منتظر، خود را آماده ظهور حضرت نماید.
5. دعا براى تسریع در ظهور امام زمانعلیه السلام
منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مىكشد و از خدا مىخواهد كه هر چه زودتر او را برساند. بنابراین دعاى فراوان براى فرج آن حضرت از وظایف همیشگى منتظران حضرتش مىباشد. دعا براى تسریع در فرج امام زمان(عج)، به وسیله آن حضرت نیز توصیه شده است.
6. دادن صدقه
براى سلامتى آن عزیز و یا هدیه نمودن ثوابهایى به حضرت مهدى(عج)، كه خود، موجب قبولى هر چه بیشتر اعمال است.
7. امیدوارى
بر قیام و انقلاب آن یوسف زهرا علیها السلام و امید دادن به دیگران.
8. ایجاد آمادگى دائم رزمى براى ظهور حضرت
چنانكه در روایت آمده است:«لیعدن احدكم لخروج القائم و لو سهما» ؛ بحارالانوار، ج 52، ص 366، ح 146. هر یك از شما براى قیام قائم(عج) باید آماده گردد هر چند با تهیه یك تیر باشد.
از این رو شركت در بسیج یكى از وظایف منتظران است.
9. محزون بودن به علت محروم بودن از زیارت آن وجود مبارك؛ «عزیز على ان ارى الخلق و لاترى و لا اسمع لك حسیسا و لا نجوى...» ؛ دعاى ندبه. بر من گران است كه خلق را ببینم و تو دیده نشوى و سخن آشكار و پنهان تو را نشنوم.
انتظار فرج یعنى:
الف. معرفت امام معصوم و عادل و پیشواىفضیلت؛
ب. ایمان به امامت و قیادت رهبرى الهى و عدالت پیشه؛
ج. عشق به عدالت وارزشهاى انسانى؛
ه. امید به آیندهاى روشن و نوید بخش؛
ك. تلاش براى برقرارى حكومتى عدل پیشه و عدل گستر؛
ح. رعایت موازین و قوانین دینى و اخلاقى؛
خ. داشتن روحیه تعهد و مسؤولیتپذیرى.
این انتظار فرج است كه بهترین اعمال و بهترین عبادت است و چنین منتظرى، مقامى عالى دارد و هر گاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزله كسانى است كه پس از ظهور حضرت حجت(عج) زنده و تحت فرمان او در راه خدا جهاد مىكنند. بحارالانوار: ج52 ص 125؛ رهتوشه راهیان نور، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم چاپ اول تیرماه 1374 ص190-193 با تصرف.
یادآورى مهم:
درست است كه وظیفه ما تلاش براى ملاقات با امام زمان(عج) نیست و حتى بنا بر نظر بعضى از بزرگان، تحقق این مسأله خیلى بعید و نادر است و اگر هم ممكن باشد، براى امثال مقدس اردبیلى و علامه حلّى قابل تصور است؛ نه انسان هاى عادى هر چند مؤمن و خوب. ولی بحث ملاقات، نباید با بحث ارتباط اشتباه شود؛ زیرا وظیفه ما ایجاد ارتباط با امام عصر(عج) است. منتظر امام زمان(عج) وقتى موفق به زیارت آن حضرت نمىشود، از طریق خواندن دعاى ندبه، زیارت آل یاسین، دعاى عهد، نماز امام زمان و نیز از طریق رفتن به مسجد جمكران، ارتباط خود را با آن حضرت حفظ مىنماید و براى گره گشایى مادى و معنوى از ایشان به عنوان واسطه فیض الهى درخواست مىكند و خود را در محضر ایشان مىبیند.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
صر(عج) فرمودند:
اگر خواستار رشد و كمال معنوى باشى هدایت مى شوى ، و اگر طلب كنى مى یابى (بحار الأنوار، ج 51، ص 339)
امام عصر(عج) فرمودند:
هر كس در اجراى اوامر خداوند كوشا باشد ، خدا نیز وى را در دستیابى به حاجتش یارى مى كند .(بحار الأنوار،ج51،ص331)
امام عصر(عج) فرمودند:
زمان ظهور و فرج ما با خداست، و تعیین كنندگان وقت ظهور، دروغگویانند.(بحار الأنوار، ج 53، ص 181)
موضوعات مرتبط: عمومی و مناسبتی
برچسبها: امام زمان عج, حدیث
آغاز امامت امام عصر(عج) بر تمامی شیعیان و منتظران حضرتش مبارک باد.
ز فراق چون ننالم من دلشکسته چون نی که بسوخت بند بندم زحرارت جدایی
ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی چه کنم که هست این ها گل باغ آشنایی
م زمان (عج):
هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاك نمىساید. پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاك بساى.
عمری است که در سوز غم فاطمه هستی
دلسوخته ی عمر کم فاطمه هستی
من مطمئنم روز ظهورت اول
در فکر بنای حرم فاطمه هستی
م زمان (عج):
هیچ چیز مانند نماز، بینى شیطان را به خاك نمىساید. پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاك بساى.
عمری است که در سوز غم فاطمه هستی
دلسوخته ی عمر کم فاطمه هستی
من مطمئنم روز ظهورت اول
در فکر بنای حرم فاطمه هستی
م»
نام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رمز مكتوم مبين عالم امكان و مظهر عظيم معناي اسم اعظم است. نام جميلش ماية اميد منتظران منجي است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتداي مظلومان است؛ فرزند علوم كامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل كننده آنهاست. جمعهها به ميمنت امام زمانعجل الله تعالي فرجه الشريف است كه مقامي مضاعف در ميان ايّام مييابد. مهدي فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسيح، محي است. او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملك و ملكوت، مدهوش و مجنون اين محبوبِ محجوب از مردمكها ميباشند. موعودي كه در موعد ميعاد به امر منّان مسجود ملائكه بود و معيار مراتب مردم در ميقات ميثاق، مسابقه در معرفت محمد صلي الله عليه و آله و آل وي بود چرا كه آنان مركب و ميزانند. ملاك معروف و منكر، امر و نهي آنان است و حل مسايل و مشكلات مسير قرب با تأسي به مسلك و مرام آنان ميسر است. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف منجي مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منير مهرباني، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آية تطهير. مولايي كه مشتاقان ملاقاتش به اميد مژدة مقدم آن منصور مكي و مدني با مرارت و ملال دنيا مبارزه ميكنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندي درگاهش را در ميان مخلوقات به گردن ميآويزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مباركش، براي مسلمانان معصيت كار مفتاح باب مغفرت مالك الملك است و امان از آتش و مجوز ورود به مينو. منتظران، ماهي اميدشان را با ماء جاري از مژگان زنده نگاه ميدارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت مينمايند. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف مجدِّد احكام معطّل الهي، تمناي مستجاب تمام مستضعفان. پيامآور مسرّت براي امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متكبران، مرآت معاني و متصل كنندة عالم ماده به عالم معناست. با موج ايمان، مرداب مرگبار ماديات را متحرّك ميسازد و شميم معطر معنويت و معصوميت را در مجاري زمين ميپراكند.
«ه »
الهي! سايه هلاكت و همدم گناه و هراس هولناك هوي و هوس، اهالي جهان را احاطه كرده. هلهلة جهل و همهمة اندوه و آهنگ بي هدفي از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سياه شهر، تنها هالة نور هلال تهليل، پناه نگاههاي اهل هُدي است. فقيه شهر، هادي راهيان نور به سوي هدف آن سهي سرو است تا راه نهضت مهر و تطهير، هموار شود. بارالها! آيا هنوز هنگام آن نيست كه هاتف لاهوتي، آمدن گوهر و هستة مركزي هستي را نويد دهد تا گل هميشه بهار هاشمي و نوبهار حُسن اهل بيت عليهم السلام، تا بهشت بي انتهاي مهرباني راهنمايمان باشد؟ الهي! با آن مهاجر مهجور، عهد ميبنديم كه در راه هدايت، هماره همت را همراه خود سازيم و هرگز هيبت ظاهربينان ما را هراسان نكند. خدايا! همتي همراهمان ساز كه بهترين بهره را از زهد بگيريم و هيمههاي جهنمي را به پاي هيمنة يهود صهيون بريزيم تا هنگامة ظهور مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف. از هفت سوي اطراف و درون، آنها را بسوزانيم كه هيچ گاه هيكل سليمان را بهانة هتك حرمت مكانهاي مطهر و اهانت و توهين به مفاهيم الهي قرار ندهند. شاهدان، مدهوش مهوش زهرايي و در سوز هجران رهبر پنهان از ديدههايند و ميدانند هزينه و بهاي ديدار، نوشيدن شهد شهادت و شهود است. هان اي اهالي كوچههاي غفلت! به هوش باشيد، قهرماني كه در همسايگي ماست يك كهكشان رهايي را برايمان هديه ميآورد.
آن هنگام چهره هويت حقيقي انسان، هويدا شده و ذهنها مهد فرهنگ ميشود و همه با هم هماهنگ و همسو، همسفر عشق خواهند شد.
«د»
اي دوازدهمين اجابت دعاي احمد صلي الله عليه و آله ما را در دوام مودّت خود مدد رسان. اي مجدّد دين محمد صلي الله عليه و آله! روا مدار دشنة دشنام دشمنان ديوانه، پردة دينداري را بدرد و داس داعيهداران دروغين و دجّال پيشه، بوستان داعيان دين را بدرَود. ديدگانمان را به دانايي روشن كن تا دنياداران ديو صفت با دراهم معدوده ما را به دنائت نكشانند چرا كه دارايي درويشان ديار دلدار، دولت دنيا و دين است. كودكانمان دبستان دوستي را در دامان خود قرارده تا دعوت داعيان دغل دوست دلهاي دردمندشان را در وادي درماندگي نَبوَد. اي دليل دلهاي متحير در شب ديجور! آيا دوران دادرسي نرسيده تا به دستور تو، داد دَردمندان را از ددمنشان بستانند؟ به وسعت دلتنگي دوستانت سوگند كه دست ما را از دامان دريايي خود جدا مكن. وقتي از دريچه دهر به دفتر هستي مينگرم اين فرياد ديرين دادخواهي است كه در دالانهاي زندان دنيايي دنّي، شنيده مي شود. كوردلان آمدنت را دور ميدانند اما براي بيدار دلان لحظه ديدار دير شده و در انتظارند تا هر چه زودتر دُردانة زهرا عليها السلام از دوردستها بيايد و دمادم از درياي ديدگانشان دانههاي دُرّ و مرواريدي اشك را به پاي قدمهايش بريزيند و دست افشان خود را در ركابش فداكنند. دعاي عهد، وعده داد آمدنت زود است؛ اي قائد وديعه نهاده شده! چقدر دير، زود ميشود!
«ي»
اي يادگار آية يازدهم! اي مجلس آراي ميكدة انبياء! نداي «أين» تا كي؟ اي يكه سوار يوم فتح، يكدم به ياري يغمازدگان پناهنده كويت بيا و محروميتشان را با فيضان فيضي از يم فضايل خويش بزداي. مشتريان يوسف، سيل سرمايه گريه را براي نيل به خيمهگاه يار مه روي آوردهاند. اي يوسف حسين عليه السلام! ياوران يگانة تو آينه پيمان و بيعت ولايتت را نشكستند. يا ابن ياسين! بوي دلجوي ياسهاي نينوايي در فضاي ميخانة دنيا، جان را به ياد جانان مياندازد. اي غايب از نظرها! غيبت تو را تنها مؤمنان به حقايق غيب تأييد ميكنند. زيارت ناحيه تو، در ميان ادعيه، احياگر غيرت شيعه حسين عليه السلام است. اي آرزوي تحقق يافته اوليا و اوصيا! اي مبين ماهيت شرايع پيامبران! آيين رياكارانه و سياستهاي طايفه يهود صهيونيست، امنيت بشريت را به خطر انداخته است. يقين دارم كه ايام تنهايي به سر ميآيد و پيك وحي، بين زمين و آسمان، آمدنت را فرياد ميزند تا ياران و لشگريان بسيار از هر سوي يكپارچه به مهدي فاطمه عليه السلام بپيوندند. عيسي بن مريم عليه السلام ـ مؤيد مهدويت ـ يعقوب وار به انتظار ياري يكه تاز ميدان ديانت و ديان دين است تا شايد با بيان آيات و بينات، مسيحيت راستين را به ياري قيام وي فرا خواند. خضر عليه السلام از مي «عين الحياة» ولي عصر عليه السلام نوشيده كه اعصار را طي كرده است تا همراهش به احياي حيات واقعي انسانيت بپردازد يا بقية الله! رايت هدايت را با يد بيضايت برافراز و بيت پاياني شعر اهل بيت عليهم السلام را بِسُراي.
زهرا صفاري زاده
ام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رمز مكتوم مبين عالم امكان و مظهر عظيم معناي اسم اعظم است. نام جميلش ماية اميد منتظران منجي است. او مظهر محبت منّان، مراد محرومان و مقتداي مظلومان است؛ فرزند علوم كامله و معالم مأثوره. او مرز معبود و مخلوقات و متصل كننده آنهاست. جمعهها به ميمنت امام زمانعجل الله تعالي فرجه الشريف است كه مقامي مضاعف در ميان ايّام مييابد. مهدي فاطمه عَلَم منصوب امامت است. او همچون معجزه مسيح، محي است. او همان مُدّخر و گنج مستور است. ملك و ملكوت، مدهوش و مجنون اين محبوبِ محجوب از مردمكها ميباشند. موعودي كه در موعد ميعاد به امر منّان مسجود ملائكه بود و معيار مراتب مردم در ميقات ميثاق، مسابقه در معرفت محمد صلي الله عليه و آله و آل وي بود چرا كه آنان مركب و ميزانند. ملاك معروف و منكر، امر و نهي آنان است و حل مسايل و مشكلات مسير قرب با تأسي به مسلك و مرام آنان ميسر است. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف منجي مردمان و منتقم منتظَر است؛ ماه منير مهرباني، مصلح مطلق و مصداق مطهّر آية تطهير. مولايي كه مشتاقان ملاقاتش به اميد مژدة مقدم آن منصور مكي و مدني با مرارت و ملال دنيا مبارزه ميكنند و مظلومان منتظر وجود مطهّرش، مدال مقدس مستمندي درگاهش را در ميان مخلوقات به گردن ميآويزند. مهمانان مخصوص محضرش، مست مقام معظّمش هستند. نام مباركش، براي مسلمانان معصيت كار مفتاح باب مغفرت مالك الملك است و امان از آتش و مجوز ورود به مينو. منتظران، ماهي اميدشان را با ماء جاري از مژگان زنده نگاه ميدارند و دوام مودت امام را با شبنم چشمهاشان مسئلت مينمايند. مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف مجدِّد احكام معطّل الهي، تمناي مستجاب تمام مستضعفان. پيامآور مسرّت براي امت اسلام، معراج مؤمنان و مرصاد متكبران، مرآت معاني و متصل كنندة عالم ماده به عالم معناست. با موج ايمان، مرداب مرگبار ماديات را متحرّك ميسازد و شميم معطر معنويت و معصوميت را در مجاري زمين ميپراكند.
«ه »
الهي! سايه هلاكت و همدم گناه و هراس هولناك هوي و هوس، اهالي جهان را احاطه كرده. هلهلة جهل و همهمة اندوه و آهنگ بي هدفي از هر سو شهر را فراگرفته است. در آسمان سياه شهر، تنها هالة نور هلال تهليل، پناه نگاههاي اهل هُدي است. فقيه شهر، هادي راهيان نور به سوي هدف آن سهي سرو است تا راه نهضت مهر و تطهير، هموار شود. بارالها! آيا هنوز هنگام آن نيست كه هاتف لاهوتي، آمدن گوهر و هستة مركزي هستي را نويد دهد تا گل هميشه بهار هاشمي و نوبهار حُسن اهل بيت عليهم السلام، تا بهشت بي انتهاي مهرباني راهنمايمان باشد؟ الهي! با آن مهاجر مهجور، عهد ميبنديم كه در راه هدايت، هماره همت را همراه خود سازيم و هرگز هيبت ظاهربينان ما را هراسان نكند. خدايا! همتي همراهمان ساز كه بهترين بهره را از زهد بگيريم و هيمههاي جهنمي را به پاي هيمنة يهود صهيون بريزيم تا هنگامة ظهور مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف. از هفت سوي اطراف و درون، آنها را بسوزانيم كه هيچ گاه هيكل سليمان را بهانة هتك حرمت مكانهاي مطهر و اهانت و توهين به مفاهيم الهي قرار ندهند. شاهدان، مدهوش مهوش زهرايي و در سوز هجران رهبر پنهان از ديدههايند و ميدانند هزينه و بهاي ديدار، نوشيدن شهد شهادت و شهود است. هان اي اهالي كوچههاي غفلت! به هوش باشيد، قهرماني كه در همسايگي ماست يك كهكشان رهايي را برايمان هديه ميآورد.
آن هنگام چهره هويت حقيقي انسان، هويدا شده و ذهنها مهد فرهنگ ميشود و همه با هم هماهنگ و همسو، همسفر عشق خواهند شد.
«د»
اي دوازدهمين اجابت دعاي احمد صلي الله عليه و آله ما را در دوام مودّت خود مدد رسان. اي مجدّد دين محمد صلي الله عليه و آله! روا مدار دشنة دشنام دشمنان ديوانه، پردة دينداري را بدرد و داس داعيهداران دروغين و دجّال پيشه، بوستان داعيان دين را بدرَود. ديدگانمان را به دانايي روشن كن تا دنياداران ديو صفت با دراهم معدوده ما را به دنائت نكشانند چرا كه دارايي درويشان ديار دلدار، دولت دنيا و دين است. كودكانمان دبستان دوستي را در دامان خود قرارده تا دعوت داعيان دغل دوست دلهاي دردمندشان را در وادي درماندگي نَبوَد. اي دليل دلهاي متحير در شب ديجور! آيا دوران دادرسي نرسيده تا به دستور تو، داد دَردمندان را از ددمنشان بستانند؟ به وسعت دلتنگي دوستانت سوگند كه دست ما را از دامان دريايي خود جدا مكن. وقتي از دريچه دهر به دفتر هستي مينگرم اين فرياد ديرين دادخواهي است كه در دالانهاي زندان دنيايي دنّي، شنيده مي شود. كوردلان آمدنت را دور ميدانند اما براي بيدار دلان لحظه ديدار دير شده و در انتظارند تا هر چه زودتر دُردانة زهرا عليها السلام از دوردستها بيايد و دمادم از درياي ديدگانشان دانههاي دُرّ و مرواريدي اشك را به پاي قدمهايش بريزيند و دست افشان خود را در ركابش فداكنند. دعاي عهد، وعده داد آمدنت زود است؛ اي قائد وديعه نهاده شده! چقدر دير، زود ميشود!
«ي»
اي يادگار آية يازدهم! اي مجلس آراي ميكدة انبياء! نداي «أين» تا كي؟ اي يكه سوار يوم فتح، يكدم به ياري يغمازدگان پناهنده كويت بيا و محروميتشان را با فيضان فيضي از يم فضايل خويش بزداي. مشتريان يوسف، سيل سرمايه گريه را براي نيل به خيمهگاه يار مه روي آوردهاند. اي يوسف حسين عليه السلام! ياوران يگانة تو آينه پيمان و بيعت ولايتت را نشكستند. يا ابن ياسين! بوي دلجوي ياسهاي نينوايي در فضاي ميخانة دنيا، جان را به ياد جانان مياندازد. اي غايب از نظرها! غيبت تو را تنها مؤمنان به حقايق غيب تأييد ميكنند. زيارت ناحيه تو، در ميان ادعيه، احياگر غيرت شيعه حسين عليه السلام است. اي آرزوي تحقق يافته اوليا و اوصيا! اي مبين ماهيت شرايع پيامبران! آيين رياكارانه و سياستهاي طايفه يهود صهيونيست، امنيت بشريت را به خطر انداخته است. يقين دارم كه ايام تنهايي به سر ميآيد و پيك وحي، بين زمين و آسمان، آمدنت را فرياد ميزند تا ياران و لشگريان بسيار از هر سوي يكپارچه به مهدي فاطمه عليه السلام بپيوندند. عيسي بن مريم عليه السلام ـ مؤيد مهدويت ـ يعقوب وار به انتظار ياري يكه تاز ميدان ديانت و ديان دين است تا شايد با بيان آيات و بينات، مسيحيت راستين را به ياري قيام وي فرا خواند. خضر عليه السلام از مي «عين الحياة» ولي عصر عليه السلام نوشيده كه اعصار را طي كرده است تا همراهش به احياي حيات واقعي انسانيت بپردازد يا بقية الله! رايت هدايت را با يد بيضايت برافراز و بيت پاياني شعر اهل بيت عليهم السلام را بِسُراي.
زهرا صفاري زاده
تعداد صفحات : 2